خلاصة:
دانشجویان تئاتر در «میدان تحصیلی دانشگاهی» غالبا از عادات و سلایق مشترک برخوردارند، که گاه منجر به بروز کنش های متعدد در آن ها می شود. امید نظام آموزشی آن است که این کنش ها در راستای مشروعیت بخشی هرچه بیشتر به خود، رشته دانشگاهی (تئاتر) و دانشکده تئاتری صورت پذیرد (کنش مثبت). این مشروعیت بخشی، «سرمایه ی فرهنگی» و تحصیلی عظیمی را به وجود می آورد که درنهایت ساختمان قدرت نمادین دانشگاه و دانشجویان را به وجود می آورد و می تواند بر فضای خارج از دانشگاه یا «میدان اجتماعی» تاثیر بگذارد. پژوهش حاضر تلاش دارد تا بررسی کند که آیا دانشکده ی هنرهای نمایشی و موسیقی دانشگاه تهران، با کاهش قدرت نمادین خود مواجه بوده و مشروعیت گذشته را دارد، یا خیر. پاسخ این سوال را می توان در عادات و سلیقه های دانشجویان تئاتر این دانشکده جستجو کرد. این پژوهش نشان داد که «زیر میدان» جدیدی در «میدان دانشگاهی» دانشکده ی هنرهای نمایشی و موسیقی توسط خود دانشجویان به وجود آمده، که از قواعد و دغدغه های خاص خود برخوردار است. داده های پژوهش نشان می دهند که این میدان از دانشجویان به عنوان «عاملان» خود، گرایش به سمت پاد فرهنگی و بی کنشی را می طلبد؛ که در آن، عاملان دچار تناقض و خود حذفی می شوند و «سکوت» در برابر هر کنش بیرونی به ارزشی برای کسب اعتبار تبدیل می-شود. برای انجام این پژوهش میدانی، پرسشنامه ای با 63 سوال که بر اساس چهارچوب نظری پیر بوردیو تنظیم شده بود در اسفندماه 1392 در میان 115 دانشجوی دوره کارشناسی تئاتر توزیع، و نتایج به دست آمده مورد تحلیل قرار گرفتند. هدف نهایی این مقاله آن است تا از بطن شناسایی عادت ها و سلیقه رایج در میان این دانشجویان، موانع پیش روی کنش مثبت دانشجویان را کشف کند، و پیشنهاد هایی برای رفع این موانع ارائه کند.
ملخص الجهاز:
گرنفل (١٣٨٨:١٠٦) این معادله را به صورت زیر بیان کرده است : کنش = میدان + [سرمایه × عادت ] در همین راستا میتوان الگوی گرنفل را در دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی بازسازی کرد: کنش دانشجویان در فضای اجتماعی دانشکده = "میدان " اجتماعی تحصیل در رشته تئاتر + ["سرمایه " اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دانشجویان × "عادت واره " های آن ها که برآیندی از عادت واره های نهادینه شده خانوادگی، اجتماعی و طبقه اجتماعی آن ها است ] بدین ترتیب برای بررسی ناسازگاری احتمالی کنش دانشجویان در میدان دانشکده ی هنرهای نمایشی و موسیقی، باید سرمایه ها و عادات آن ها را موردبررسی قرارداد و درنهایت به تعامل و رابطه این اطلاعات با میدان تحصیل در رشته تئاتر پرداخت .
مراد پژوهشگران از این پرسش ، میزان استفاده دانشجویان از امکانات رایگان کتابخانه ، گالریها و اجراهای تئاتر رایگان یا دانشجویی محل دانشکده است (جداول ٦ و ٧): جدول ٦ – میزان علاقه مندی دانشجویان به مطالعه روزنامه و نشریات (رجوع شود به تصویر صفحه) بدین ترتیب همان طور که دیده میشود، دانشجوی تئاتر - که باید بر مبنای سلیقه و عادات تربیت یافته خود، مشتاقانه از گونه های مختلف هنر استقبال کرده و به عنوان مصرف کننده دائمی آن ها محسوب شود-، از میدان فرهنگی فاصله دارد.
(جدول ١٠) جدول ١٠ - ارزیابی دانشجو از میزان تأثیرگذاری خود بر بهبود شرایط جامعه (رجوع شود به تصویر صفحه) نتیجه گیری: بر اساس داده های مستخرج از پژوهش میدانی نگارندگان و بهره مندی از شناخت و تجربۀ طولانی حضور در میان دانشجویان تئاتر، میتوان گفت که بسیاری از الگوهای رفتاری و عاداتی که در زیر میدان تحصیلی ایجادشده توسط دانشجویان تئاتر دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی دانشگاه تهران معلول شرایط کلانی است که حل آن ها در دایره ی قدرت دانشگاه نیست .