خلاصة:
تشکیل اجتماع ملی (ملت) بهعنوان یک تغییر اجتماعی کلان، توجهات تجربی و نظری چندانی را در رشته جامعهشناسی ایجاد نکرده است و جامعهشناسان کمتر سعی در تبیین شکلگیری و تغییر این پدیده اجتماعی دارند. در حالی که تحولات جهانی نشان دهنده اهمیت روز افزون این پدیده در ساختار اجتماع جهانی است. به گونهای که بسیاری از تحولات جاری در سطح جهانی کم و بیش به بحث تشکیل اجتماعات ملی، ماهیت و تغییر آنها بر میگردد. بنابراین جامعهشناسی باید قادر باشد تا توضیحی نظری و تجربی برای این پدیده اجتماعی ارائه نماید. بر این اساس هدف مقاله حاضر ارائه یک الگوی نظری برای تغییرات اجتماعی کلان مانند شکل گیری اجتماع ملی بر اساس سنت جامعهشناسی است. برای نیل به این هدف با تکیه بر نظریات عاملیت و ساختار، چارچوبی برای بررسی روند تشکیل اجتماع ملی پیشنهاد شده است. بنابراین یک الگوی بازنمایی (نظریه ابزاری) وجودشناختی از عاملیت و ساختار ارائه شده و سعی شده است تا با استفاده از عناصر نظری این الگوی بازنمایی، قضایای نظری شکلگیری اجتماع ملی بر مبنای الگوی جامعه شناختی پیشنهادشده، ارائه گردد.
ملخص الجهاز:
بر اين اساس هدف مقاله حاضر ارائه يک الگوي نظري براي تغييرات اجتماعي کلان مانند شکل گيري اجتماع ملي بر اساس سنت جامعه شناسي است .
بنابراين يک الگوي بازنمايي (نظريه ابزاري ) وجودشناختي از عامليت و ساختار ارائه شده و سعي شده است تا با استفاده از عناصر نظري اين الگوي بازنمايي ، قضاياي نظري شکل گيري اجتماع ملي بر مبناي الگوي جامعه شناختي پيشنهادشده ، ارائه گردد.
(34 :1375 اهميت اتخاذ يک الگوي بازنمايي مناسب از رابطه عامليت و ساختار در ترکيب بندي چارچوب جامعه شناختي در بررسي شکل گيري اجتماع ملي (ملت )، ناشي از درک صحيح مکانيزم هاي جاري در اين پديده اجتماعي است .
(39 :1393 الگوي بازنمايي پيشنهاد شده براي تشکيل اجتماع ملي بر اين فرض اساسي استوار است که شکل گيري اجتماع ملي به عنوان يک پديده اجتماعي برايندي از رابطه همزيگري عامليت ١ و ساختار است .
ساختار پيشين جامعه قبل از دوره تشکيل اجتماع ملي بايد حاوي عناصر لازم براي عملکرد عاملان در ايجاد اجتماع ملي باشد؛ قضيه ٥: اگر جامعه اي فاقد عناصر ساختاري مناسب از پيش موجود براي تشکيل اجتماع ملي باشد، عاملان اجتماعي توان بسيج همگاني جهت تشکيل اجتماع ملي قوي را ندارند و روند تشکيل اجتماع ملي با چالش هاي بسياري همراه است ؛ اين قضيه نشان مي دهد که ضريب "ملت بودن " يا Nationness در هر جامعه اي تا حد زيادي به ماهيت عناصر ساختاري از پيش موجود در جامعه بر مي گردد.
In Mitchell Young, Eric Zuelow, Andreas Sturm (editor), Nationalism in a Global Era: The Persistence Of Nations, London, New York: Routledge, Smith, Anthony D, (2008).