خلاصة:
«کمبود آب» و «آلودگی هوا» دو بحران زیستمحیطی هستند که کلانشهر تهران را تهدید میکنند. سؤال این است که مسئولیت پژوهش در این زمینه به عهدۀ کدام سازمان یا نهاد است؟ آیا محیطزیست باید این وظیفه را به عهده بگیرد یا رسانههای جمعی یا زبانشناسان شناختی؟ به نظر میرسد راهحل این معضل از توان هر یک از آنها به تنهایی خارج است و تنها، نگاه به پدیدۀ موردنظر از منظر بینارشتهای میتواند راهگشا باشد. در مقالۀ حاضر، این سؤال مطرح شده است که تصویرهای دیداری در روزنامۀ <em>همشهری</em> (1394ش) چگونه میتوانند با به کارگیری استعارههای تصویری به بحران کمبود آب و آلودگی هوا در کلانشهر تهران کمک کنند؟ برای پاسخگویی، از فورسویل (2016) بهره گرفته شد. در این رویکرد، فرض کلی بر این است چنانچه مغایرتی بین عناصرِ تشکیلدهندۀ استعارههای تصویری در رویکرد مذکور و عناصر تشکیلدهندۀ استعارههای تصویری در روزنامۀ <em>همشهری</em> مشاهده نشود، تصویرهای دیداری مورد نظر شرایط لازم را خواهند داشت تا توسط بینندگان/خوانندگان دریافت شوند و آگهیدهندگان به هدف خود، که همانا پیامرسانی در مورد بحرانهای زیستمحیطی است، دست خواهند یافت؛ اما چنانچه مغایرتی مشاهده شود، فقط در صورت رفع مغایرت است که استعارههای مذکور میتوانند دریافت شوند. این مقاله، توصیفیـتحلیلی است و یافتههای آن از بیشتر جهات در راستای یافتههای فورسویل (2016) پیش رفته است. این پژوهش نشان میدهد استعارههای تصویری روزنامۀ<em> همشهری</em> قابلیت آن را دارند که توسط خوانندگان روزنامه دریافت شوند و آگهیدهندگان به هدف خود، که پیشتر گفته شد، دست یابند.