خلاصة:
مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی برپایه نظریه جیمز دادلی اندرو چگونگی اقتباس هایائو میازاکی، از ادبیات داستانی ژاپن را در یکی از فیلمهایش بررسی میکند. میازاکی با اقتباس از افسانهها و داستانهای فولکلور ژاپن فیلمهای سینمایی انیمیشن شاخصی را کارگردانی کرده است. به این منظور، فیلم شهر اشباح او به عنوان نمونه بررسی و نتایج تحلیل آن در قالب نکات محوری و تعیین کننده ارائه میشود. همچنین بیان میشود چگونه میازاکی از ظرفیتهای غنی ادبیات داستانی ژاپن و رویکردهای اقتباسی در ساخت آثارش در زمینههای روایتی، تصویری، صوتی، و نمایشی بهرهمند شده است. میازاکی ارکان اصلی روایت را با بهرهمندی از ادبیات داستانی خلق و با بیان سینمایی خود همسو میکند. او نه تنها از متون آثار ادبی، بلکه از تصویرسازیهای مرتبط حاصل از تخیل تصویرگران ژاپنی هم بهرهمند شده است. رویکرد و راهکارهای میازاکی ظرفیتهای بالای ادبیات داستانی را برای پردازش داستان، شخصیتپردازی و همچنین ایدهپردازی برای ایجاد فیلمهای سینمایی موفق و پرفروش انیمیشن آشکار میکند که میتواند راهنمای خلق آثار برتر ایرانی و اقتباسی باشد.
ملخص الجهاز:
در اين فرآوري پژوهشگر به دنبال کشف فرآيند اقتباس و شناخت چگونگي ورود و تبديل داستان ، مفهوم يا نمادي مشخص از متن نوشتاري به حوزه هاي ديداري (هنرهاي نمايشي) است (انوشيرواني، ١٣٩٢: ٥) که با بهره گيري از اين رويکرد، نارسايي فرآيند اقتباس توسط سينماگران و نويسندگان فعال در صنعت تصوير کشور از ادبيات داستاني ايراني (پورشبانان ، ١٣٩٤: ٢٢) را اصلاح و بهبود کيفي بخشد.
(2015: 25 وفاداري و تبديل / لفظ به لفظ / استفاده از متن اصلي با کمترين دخل و تصرف انتقال وامگيري/ وفادارانه / تفسيري ارائه ايده محوري و طرح متن اصلي تلاقي/ آزاد/ قياسي ارائه تفسير نو و جديد از متن اصلي نمودار ٢-١ خلاصۀ انواع اقتباس (منبع : نگارندگان ) روش تحليل و نحوة اقتباس آثار ميازاکي از آن جايي که ادبيات و سينما در داستان سرايي به واحدهاي روايي همتراز اما در نظام هاي نشانه شناختي کاملاً متفاوت تقسيم ميشوند، لازم است در تحليل يک اثر اقتباسي سينمايي به واحدها و امکانات روايي و بياني مشترک آن ها توجه شود، در اين باره اندرو (١٣٨٢) به شخصيت ها، وقايع ، انگيزه ها، پيآمدها، زمينه ، زاويۀ ديد و صور خيال اشاره دارد.
(65 تحليل نمونه در جهت کشف فرآيند اقتباس در آثار ميازاکي، فيلم سينمايي شهر اشباح از لحاظ منبع و چگونگي اقتباس ، بازآفريني داستان ، ارائه مفهوم يا نمادي مشخص از متن نوشتاري ، ساختار روايت و چگونگي تبديل نظام نشانه اي نوشتاري (ادبيات ) به شکل ديداري (سينما) براساس نظريه هاي بيان شده تحليل ميشود.