خلاصة:
تبدیلخواهی جنسی اختلالی در هویت جنسی بهشمار میآید. تبدیلخواهان جنسی خود را به گروه جنس مخالف متعلق میدانند، از وضعیت جنسی-بدنی خود راضی نیستند و میکوشند با استفاده از هورمونها و عملهای جراحی، خود را به وضعیت دلخواه نزدیک کنند. هدف این مقاله «بررسی ابعاد سیطرة جنسیت بر زندگی تبدیلخواهان جنسی» است. برای این منظور، با دوازده نفر از این افراد (شش نفر زن به مرد و شش نفر مرد به زن) مصاحبة عمیق ساختاریافته صورت گرفت و نتایج با نظریة زمینهای با استفاده از جداول کدگذاری دادهها تحلیل شد. یافتههای این پژوهش شامل سه تم اصلی و چهلویک تم فرعی است. عبارتهای معنایی تمهای اصلی بهدستآمده شامل واکنش خانواده در برابر تبدیلخواهی جنسی، نمود بیرونی تبدیلخواهی در آینة کنش متقابل اجتماعی و تجربة «داغ ننگ» بهدلیل تبدیلخواهی جنسی است. مقایسة نتایج دو گروه از تبدیلخواهان، بیانکنندة سیطرة جنسیت بر هر دو گروه از آنان به شکلی متفاوت است؛ تبدیلخواهان MtF فشار اجتماعی بیشتری از FtM دارند: دخترسرشتان با طرد اجتماعی و بایکوت مالی بیشتری مواجهند؛ زیرا پذیرش «مردی که میخواهد زن شود» بهمراتب دشوارتر است از پذیرش «زنی که میخواهد مرد شود». بدینترتیب شرمآور تلقیشدن رفتارهای یک تبدیلخواه در میان دخترسرشتان بیشتر گزارششده است؛ زیرا دربردارندة ازدسترفتن «مردانگی مورد افتخار» است که میتوان آنها را نوعی بازتولید گفتمان «مردسالاری» تلقی کرد.
Transsexuality is a disorder in gender identity. Transsexuals belong themselves to the opposite gender. They discomfort with own sexual-physical condition and they try to change for a better and more desirable situation by taking hormones and performing surgeries. The main goal of this thesis is “to study the aspect of gender domination in transsexuals’ lives”. To reach this goal, twelve transsexuals (six FtM and six MtF), were conducted a structured in-depth interview. The results were analyzed using grounded theory and were categorized to sixteen main themes through data coding table. The results include 3 primary themes and 43 secondary themes. The main themes contain family reaction to transsexuality, social interaction and stigma because of transsexuality. The comparison of between two groups of transsexuals shows the gender domination on the experience of them but in a difference way: MtFs report more social pressure than FtMs. Female-natured boys confront a more intense social rejection and financial boycott because it is more difficult to accept a man who wishes to be a woman than a woman who is willing to be a man. Therefore the behaviors of a transsexual are regarded as shameful more vastly among female-natured. The reason is, it resembles losing “manly honor” that could be regarded as a kind of regeneration of “masculinity statement”.
ملخص الجهاز:
بدين صورت که آن ها افرادي هستند که از جنسيت خود رضايت ندارند و همواره در طول زندگي خود تلاش ميکنند تا با استفاده از عمل هاي جراحي و هورمون درماني، روان و جسم خود را يکسان کنند، اما براساس نتايج اين پژوهش ، شرايط اجتماعي حاکم براي اين دو گروه کاملا متفاوت است .
تمايزات دو گروه از تبديل خواهان و نيز نوع مواجهۀ جامعه با آنان بيان کنندة تأثير برساخت هاي اجتماعي برآمده از جنسيت است .
همچنين رفتارهاي تبديل خواهانه از قبيل آرايش و پوشش زنانه نيز با نفرين ها و مقاومت هاي خانواده توأم مي شود، اما مقاومت خانوادة تبديل خواهان FtM در برابر تلاش براي يافتن راهي براي منصرف کردن فرزند محوريت دارد؛ بنابراين حتي انگيزة والدين از شرکت در جلسات مشاوره ، تشخيص اختلال هويت جنسي يا نبود آن نيست ، بلکه هدف يافتن راهي علمي براي تأثيرپذيري فرد تبديل خواه نسبت به سرکوب جنسيت دروني است .
اهميت صداشدن به نام پيشين شناسنامه اي براي FtM که گاهي حتي پس از عمل تغيير جنسيت نيز ادامه دارد، به اين دليل است که «براي آنان نوعي عذاب تلقي مي شود» (اميرحسيني: ١٣٩٣) و از «کشاکش ميان هويت پيشين و هويت جديد پس از عمل تبديل خواهان » ناشي مي شود.
بحث و نتيجه گيري بررسي تجربۀ تبديل خواهان جنسي و مقايسۀ وضعيت هاي تجربه شده توسط دو گروه يادشده نشان دهندة تفاوت ناشي از جنسيت است .