خلاصة:
موضوع مقالۀ حاضر، ارزیابی دموکراسی در ایران براساس دو الگوی نظریهگرا و عملگراست. در مباحث مربوط به دموکراسی، همواره از دو گونه پیگیری دموکراسی سخن به میان میآید. از یکسو برخی نظریهپردازان نهادهای دموکراتیک و دموکراسی در عرصۀ عمل را بر اندیشه و فرهنگ دموکراسی مقدم میدارند و از سوی دیگر، عدهای معتقدند که ابتدا باید فکر، فرهنگ و مبانی فلسفی دموکراسی در جامعه پیگیری شود و آنگاه درصدد تحقق دموکراسی در عرصۀ عمل و ایجاد نهادهای دموکراتیک بود. از اینرو، عدهای از اولویت فلسفه بر دموکراسی و برخی از تقدم دموکراسی بر فلسفه سخن میگویند. این مقاله درصدد است در بررسی دموکراسی در ایران، دو دیدگاه مذکور را ارزیابی کند و نشان دهد که کدامیک از این دو رویکرد به دموکراسی در ایران پیگیری شده است. از نظر روششناختی، این نوشتار تقابل «ذهن و عین» را از یک سو و تقابل «نظر و عمل» را از سوی دیگر مدنظر دارد. در واقع هر یک از دو الگوی دموکراسیخواهی، یکی از این دو مبنای روششناختی «اصالت ذهن یا اصالت عین» یا «نظریهگرایی و عملگرایی» را پذیرفته و براساس آن به تقدم یا تأخر هر یک از فلسفه یا دموکراسی رأی دادهاند.
The present study intends to Evaluating of democracy in Iran on the basis of two patterns of theorism and pragmatism. Scholars believe that there are two ways to pursuit democracy. On the one hand، some scholars put a high priority on democratic practices and establishing democratic institutions over democratic culture and thoughts. On the other hands، some place a higher priority on democratic culture، thought، philosophical basics and theories in the society. Therefore، democracy can be alleged differently from various perspectives. According to diverse points of views، philosophy and democracy have been prioritized differently. Having assessed the chronology of democratic events in Iran، the current study aims to investigate two aforementioned views among Iranian democrats and demonstrate which one is pursued. Methodologically speaking، this study has considered the contrast between ‘object and subject’، and ‘theorism and pragmatism’. As a matter of fact، each democratic model is on the basis of either ‘objective and subjective originality’ or ‘theorism and pragmatism’ in order to vote in favour of philosophy or democracy prioritization
ملخص الجهاز:
اکنون پرسش این است که ایرانیان دموکراسی را در چه مجرایی دنبال کرده اند؟ آیا از منظری فلسفی و مبتنی بر مبانی عقلی و نظری در جست وجوی دموکراسی بوده و هستند یا دموکراسی را در قالب نهادهای دموکراتیک پی ریگی میکنند؟ به عبارت دیگر، آیا ایرانیان تحقق دموکراسی را منوط به آموزش و توسعۀ اندیشۀ دموکراسی قلمداد کرده و میکنند یا پیش شرط تحقق دموکراسی را گسترش نهادها و تجربۀ کنش های دموکراتیک میدانند؟ اگر به طور عمیق به روند شکل گریی دموکراسی در جهان پرداخته شود، در این زمینه دو جریان فکری وجود دارد؛ جریان اول با نگاهی فلسفی به دموکراسی، هر نوع عملی را تابع ذهن میداند.
یکی از نگاه های موجود به دموکراسی، نگاه عمل گرایانه است ؛ در این الگو دموکراسی به عنوان مدل نظام سیاسی، نیازمند مباحث فلسفی نیست .
از نظر روش شناختی ، هر یک از دو الگوی دموکراسیخواهی، یکی از این دو مبنای روش شناختی «اصالت ذهن یا اصالت عین » یا «نظریه گرا و عمل گرا» را پذیرفته و براساس آن به تقدم یا تأخر هر یک از فلسفه یا دموکراسی رأی داده است .
این تحول در مسئلۀ گذار دموکراتیک و تقابل نظر و عمل ، هرچه بیشتر تداعیکننده الگوی نظریه گرایی است .
دموکراسی براساس الگوهای نظریه گرا و عمل گرا پس از انقلاب اسلامی در بن ی دولت های پنجم تا دهم نیز بررسی شد.
در مقابل الگوی نظری دموکراسی در دولت های هفتم و هشتم ، بر ابعادی همچون آگاهیبخشی ، فرهنگ گرایی ، روشنفکری و توسعۀ سیاسی اشاره دارد.