خلاصة:
در این تحقیق سعی داریم تا چگونگی شکلگیری مخاطب رپ فارسی را با در نظر گرفتن حضور او در فضای مجازی مورد بررسی قرار دهیم. در این رابطه با 7 نفر از رپرها، یکی از گردانندگان صفحات عمومی مجازی در رابطه با رپ فارسی و همچنین، یک تولیدکننده رپ فارسی مصاحبه کردهایم. این تحقیق با شیوه کیفی و روش تحقیق نظریه زمینهای صورت گرفته است. به گونهای سعی شده است تا از زبان فعالیتکنندگان حوزه رپ فارسی به مسئله مخاطب رپ فارسی پرداخته شود. در پایان تحلیل دادهها، الگویی به دست آمد که بر اساس آن مقولههای شکلدهنده مخاطب رپ فارسی نمایان شدند. مخاطب به مثابه سوژه آگاه، مخاطب به مثابه سوژه قضاوت کننده، مخاطب به مثابه سوژه تکثیرکننده، مشروعیت بخش و سازنده جامعه آگاه مقولاتی هستند که در نتیجهپژوهش به دست آمدهاند.
ملخص الجهاز:
» بر اين اساس ، بعد از انقلاب ٥٧، فرهنگ سياسي در ايران تلاش کرد تا موسيقي پاپ که به عنوان نمادي از سبک زندگي غربي دانسته مي شد را مسدود کند؛ اما در حال حاضر، پيشروان رپ فارسي چون هيچکس و ياس به زماني اشاره ميکنند که شروع کردند به گوش دادن به رپ آمريکايي چون توپک و يا در ميان گروه هاي هم سال خود بر سر اينکه چه کسي به روزترين اطلاعات در مورد کارهاي فلان رپر آمريکايي را دارد به رقابت مي پرداختند؛ بنابراين ، اين مسئله مشخص ميکند که سياست گذاري فرهنگي ايران براي رسيدن به ايدئال هاي خود موفق نبوده 1.
از اين ديدگاه ، بعضي از رپرهاي فارسي چون ياس ، رضاپيشرو، هيچکس و يا گروه زد بازي کنسرت هايي را در خارج ايران داشته اند؛ بنابراين ، ما با يک شبکه از روابط مواجه هستيم که فنّاوري ديجيتال ، سياست گذاري فرهنگي در ايران ، خرده فرهنگ هاي آن لاين جوانان ، مقاومت ، مخاطب ديجيتالي ، جامعه مهاجر ايراني و مشخصه ها امر محلي و امر جهاني را به يکديگر پيوند مي زند؛ بنابراين ، موسيقي زيرزميني ، در اين معنا، انقلابي است در سبک زندگي که به سختي با سياست گذاري فرهنگي ارزش مدار و آرمان گرايانه ايران پيوند مي خورد.
مخاطب به مثابه سوژه تکثير کننده در هر دوره از تکثير رپ فارسي داراي نقش بوده است که فعال ترين آن در زماني است که او در فضاي شبکه هاي اجتماعي حضور وسيع پيدا ميکند که اين مسئله در بالا مورد بحث قرار گرفت ؛ اما مخاطب به مثابه سوژه مشروعيت بخش جايي است که او رپر را فارغ از مجوز وزارت ارشاد در درون خود مي پذيرد و انعکاس مي دهد؛ بنابراين ، مي بايد از مشروعيت سازماني و مشروعيت فرهنگي صحبت کرد.