خلاصة:
آن گاه که زلزلهای رخ میدهد و خبر آن میپیچد، تصور نظامی از مفاهیم و مقولات، ابژهها و تکنولوژیها، لشکری از مأموران و امدادرسانان و انبوهی از قربانیان یا آسیبدیدگان به یک باره به ذهن راه مییابد. ولی در تحلیل چنین رخدادی، از قضا، نه نظام مفاهیم و مقولات موجود برای فهم آن کفایت میکند و نه ابژهها و تکنولوژیها را همان معنایی است که پیشتر بوده است. بر همین قیاس، نه میتوان زلزلهزدگان را از پیش به تمامی قربانیان منفعل چنین رخدادی قلمداد کرد و نه میشود خلاقیتی موهوم را بدانها منتسب ساخت که گویا ایشان، خود، از پس آن چه که بر آنها رفته برآمدهاند. زلزلهای که تابستان گذشته آبدانان و مناطق اطراف را به لرزه درآورد، اگر چه به گرفتن جانی منجر نشد، اما مهمتر از آنی نمود که بتوان نادیدهاش انگاشت. از خلال این واقعه، هم میشد به توانمندی و تابآوری مردم اندیشه کرد و هم به ناتوانی و دردمندی آنها؛ هم تداوم و تلاش برای زندگی را به عیان دید و هم نگونبختی و اندوه را به تماشا نشست؛ هم به چگونگی سامان یافتن دگربارهی امور توجه نشان داد و هم به برآمدن زخمهایی که شاید با توسل به داشتههای موجود راهی برای درمان آنها نمیشد، جست. در چنین هنگامهای، اگر چه دولت را در خدمات و امکاناتی که عرضه میداشت تا حدی دست سخاوت بود اما با این حال، او را یارای رایزنی با مردم و ادارهی سنجیدهی امور نه در نحوهی تخصیص امکانات و نه در تشخیص نیازها، نبود. شگفت آن که هدف، سر و سامان دادن به همان مردمی بود که خود از این رایزنی کنار گذاشته شده بودند
ملخص الجهاز:
از خلال اين واقعه ، هـم مـي شـد بـه توانمنـدي و تاب آوري مردم انديشه کرد و هم به ناتواني و دردمندي آن ها؛ هم تـداوم و تـلاش بـراي زندگي را به عيان ديد و هم نگون بختي و اندوه را به تماشا نشست ؛ هم به چگونگي سامان يافتن دگرباره ي امور توجه نشان داد و هم به برآمدن زخم هايي که شـايد بـا توسـل بـه داشته هاي موجود راهي براي درمان آنها نمي شد، جست .
همين ، توان چانه زني مردم با دولت را که چندان توان سازمان دهي چالاکي در هدايت امور نداشت بالا برده بود، اما در عين حال ، امکان تخصيص مناسب خدمات محدود و پراکنده دولتي را با اختلال مواجه ساخته بود؛ به ويژه براي آن دسته از مردماني که هم نيازمندتر بودند و هم ناتوان تر در سامان دادن به اوضاع خود.
گويا کارها پيش نمي رفت و برنامه هاي دولت مجالي براي ظهور و بروز نمي يافت ، اگر که اين برنامه ها زير ضرب علايق و سلايق مردم شکل و شمايل تازه اي پيدا نمي کرد.
بي خبري نسبت به آن چه در روح و روان مردم مي گذشت و انفعالي که از پي اين بي خبري نصيب دولت مي شد به تشديد وضعيت کمک مي کرد و از آن جا که اين نوع اضطراب هاي دردناک را راهي به اولويت بندي هاي مرسوم جهت امداد نبود، لاجرم چاره اي نيز از براي آنها انديشيده نشده بود.