خلاصة:
در تحقیقات مدرن، در رابطه با شورش پاترونا خلیل و دوره لاله، در باب استفاده از روش شناسی و بهره گیری از دادههای تاریخی، اشکالات اساسی وجود دارد؛ از این روی، ضروری است که این دوره تاریخی و رخدادهای حادث در آن، با استفاده از منابع اصلی و مادر و با در نظر گرفتن تعاریف مدرن علمی، مورد بررسی قرار گیرد. در این تحقیق، سراسردوره لاله، بر اساس شورش پاترونا خلیل، تعریف شده است تا به شفاف سازی بیشتر موضوع، کمک کند.در تحقیقات مدرن، در رابطه با شورش پاترونا خلیل و دوره لاله، در باب استفاده از روش شناسی و بهره گیری از دادههای تاریخی، اشکالات اساسی وجود دارد؛ از این روی، ضروری است که این دوره تاریخی و رخدادهای حادث در آن، با استفاده از منابع اصلی و مادر و با در نظر گرفتن تعاریف مدرن علمی، مورد بررسی قرار گیرد. در این تحقیق، سراسردوره لاله، بر اساس شورش پاترونا خلیل، تعریف شده است تا به شفاف سازی بیشتر موضوع، کمک کند.
ملخص الجهاز:
با کمی دقت میتوان دریافت که رابطه میان صدراعظم و سلطان در حال گسست و تیرگی بود؛ در این اثنا مذاکراتی میان زلالی حسن افندی قاضی سابق استانبول (که اصالتا آلبانیایی بود و در رأس شورشیان قرار داشت) که گمان میرفت، میتواند در سرکوب شورش نقشی ایفا کند با سایر علماء استانبول که آنان نیز از وضعیت موجود کشور ناراضی بودند، انجام گرفت؛ زلالی در خلال مذاکرات، نوشتهای را که پیش از شورش، از جانب شورشیان برای او فرستاده شده بود را به علما نشان داد که مضمون آن حاکی از خواست شورشیان برای نشاندن شاهزاده محمود به تخت پادشاهی بود (Ibid:292).
نتیجهگیری در دوره لاله و قرن 18 م، دولت عثمانی، نیازمند تغییراتی در ساختارهای موجود خود گردید و برای انجام این تغییرات، به الهام گیری و تقلید از غرب، دست زد؛ زیرا ساختارهای موجود، پاسخ گوی شرایط زمان نبود، روز به روز به سوی اضمحلال، پیش میرفت و توانایی تأمین رفاه و نیازمندیهای توده مردم را نداشت، در این بین، دولت مردان عثمانی، از درک دلایل این اضمحلال، ناتوان بودند و این موضوع، پیوسته سبب نگرانی آنانشده بود؛ با گذشت زمان] و افزایش نابه سامانی ها[، آنان در صدد پیدا کردنراه حلی مشخص و عملیبرای حل مشکلات برآمدند، از قرن 18 م، این روند، با بهره گیری از مدل غرب در جریان بود؛ این الگوپذیری تنها در زمینه نظامی نبود؛ بلکه در شیوه زندگی نیز نمایان شد، همان گونه که ذکر گردید، در دوره لاله درزمینه ساخت کاخها، دکوراسیون منزل، مبلمان و هم چنین در زمینه فرهنگی، تحولات فراوانی رخ داد؛ اما تمام این تحولات و به تعبیر دیگر، جنبش نوآوری، بیشتر، طبقه نخبگان را شامل میشد و طبقات پایین، از آن بی بهره بودند؛ به موازات نوآوریهای صورت گرفته از جانب توده ها، جنبش، به عنوان مأموریتی برای طبقه بالا و نخبه ادراک میشد.