خلاصة:
این پرسش که«عشق چیست؟» سالهای درازی ست که ذهن بشر را به خود مشغول ساخته است، از زمانی که افلاطون کتاب «ضیافت» را به عنوان رساله ای در باب عشق نگاشت تا امروز که پائولو کوئلیو «عطیه برتر» را باز هم به عنوان رساله ای دربارهی عشق منتشر کرد، مفهوم عشق همواره مورد توجه نویسندگان، فیلسوفان، روان شناسان، ادیبان و. . . بوده است. ولی پرسش اینجاست که آیا مفهوم عشق در کتاب های کودکان نیز جایگاهی دارد؟ آیا می توان این مفهوم را از کودکی از طریق داستان به کودکان آموخت؟ آیا عشق ابعاد گوناگونی دارد و یا صرفا در رابطه ی بین دو جنس مخالف ظهور می کند، برای پاسخ به چنین پرسش هایی، پژوهشگران تصمیم گرفتند داستان های کودکان را از لحاظ مفاهیم مرتبط با عشق بررسی کنند، و چک لیستی را طراحی کردند که در آن، از مفاهیم و تعاریفی که اریک فروم در کتاب «هنر عشق ورزیدن » در باره ی انواع عشق به کار برده بود الهام گرفته شد. این مفاهیم از این قرار بودند، 1)عشق به خدا ٢) عشق بین والدین و فرزندان، ٣) عشق به خانواده، ٤) عشق به هم نوع، ٥) عشق به جنس مخالف، ٦) عشق به سرپرست، ٧) عشق به حیوانات، ٨) عشق به طبیعت، ٩) عشق به میهن، ١٠ ) عشق به آزادی، ١1) عشق غیر قابل دسترس. جامعه آماری مورد بررسی کتابهای داستان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان بود و ١٧٥ داستان مورد بررسی قرار گرفت، که کلیهی این داستان ها از سال ١٣٦٠ به بعد به چاپ رسیده بودند. نتایج نشان دادند که، بیش از نیمی از کتابها به مفهوم دوستی و نیمی به مفهوم خودخواهی، پرداخته بوده اند. نزدیک به نیمی از داستانها مفهوم عشق را شامل میشوند، و بیشترین کابرد مربوط به عشق والدین به فرزندان میباشد، و کمترین عشق، عشق به آزادی است. در کل میتوان نتیجه گرفت که کتابها ابزار مناسبی برای آموزش مفهوم عشق به کودکان و نوجوانان میباشند، از طریق داستان در محیط های آموزشی از قبیل کودکستان ها و مدارس و هم در محیط خانه میتوان ذهن کودک
را با عشق آشنا کرد.
ملخص الجهاز:
در اين پژوهش تلاش شده است ، تا مشخص گردد که آيا داستان ها ميتوانند ابزار مناسبي جهت انتقال مفهوم عشق به کودکان و نوجوانان باشند؟ و ميتوان از طريق داستان مفهوم عشق را به کودکان آموزش داد؟ عشق مفهوم عميق و گسترده اي است که هر انسان در طول عمر خود از زماني که چشم ميگشايد تا پايان کودک و عشق / ١٧١ زندگي با آن در ارتباط است ، و آشنايي با اين مفهوم از ابتداي کودکي ميتواند، آگاهي انسان را بالا برده و او را در زمينه عشق توانمند کند، پيش از اين پژوهشي که صرفا به مفهوم عشق در ادبيات کودکان بپردازد انجام نشده است و اين نياز به چشم ميخورد که «عشق » در کتاب هاي کودکان به طور خاص مورد بررسي قرار بگيرد.
در پژوهشي که منصوره ستاري در سال ١٣٧٧ با عنوان ، بررسي مفاهيم اجتماعي در داستان هاي واقع گراي کودک و نوجوان ، به عنوان پايان نامه کارشناسي ارشد انجام داده است ، اين هدف را دنبال مي کند که در داستان هاي واقع گراي مناسب نوجوانان ، چه مفاهيمي اجتماعي مطرح و به چه نسبت در سالهاي ١٣٥٨_١٣٦٧ در داستان ها به آن ها پرداخته شده و هم چنين ، جنسيت نويسنده در تأکيد مفاهيم اجتماعي خاص ، تا چه حد تأثير گذار بوده است ، و براساس يافته هاي تحقيق به اين نتايج ميرسد که : در داستان هاي واقعي، اخلاق و رفتار اجتماعي، بيشتر از ساير مفاهيم ، و همچنين به ترتيب ، خانواده ، گروه هاي شغلي، روندهاي اجتماعي، "اماکن اجتماعي، و مشکلات اجتماعي در مرتبه هاي بعدي مورد توجه نويسندگان ايراني قرار گرفته اند، و در مقوله اخلاق و رفتار اجتماعي، گاهي مفاهيم منفي، بيش از مفاهيم مثبت ، مورد تأکيد نويسندگان بوده است ، و همچنين نويسندگان در طي اين سال ها، به دو بستر متضاد توجه داشته اند، بستري سرشار از بدخواهي، ترس ، دروغ ، قهرو.