خلاصة:
هیدگر در کانون فلسفه قاره ای قرار دارد. وی همچنان که در آثار فلسفی خودء سعی در گذشت از متافیزیک دارد؛ در رساله
سرآغاز اثر هنری نیز سعی دارد از هنر و سنت زیبایی شناسی که به باور وی دارای مبانی متافیزیکی استء گذر کند.
هیدگر با استفاده از روش پدیدارشناسی- هرمنوتیک که از ویژگیهای بارز تفکر وی است به تامل دربارة ذات هنر و اثر
هنری میپردازد و در این راستا با بررسی مفاهیم چیزء ابزاره حقیقتء عالم» زمین و شعر که تلقی ما از هنر و اثر هنری بر
این مفاهیم استوار است» تلقیهای رایج و مشهور دربارة هر یک از این مفاهیم را نقد میکند و در پایان بیان میدارد که
ذات هنر شعر است. در این مقاله که با روش توصیفی و تحلیل محتوا گرداوری شده به ارزیابی رویکرد متفاوت هیدگر به
هنر و موّلفههای آن و ارتباط آن با شعر می پردازیم.
ملخص الجهاز:
از نظر هگل هنر فعالیتی انسانی با غایتی انسانی است؛ زیرا آثار هنری را طبیعت به وجود نمیآورد بلکه انسان خالق آنهاست و به همین دلیل است که آثار هنری بیش از هر چیز طبیعی از آگاهی برخوردار است و هدف و غایت آن را تنها بیننده ای که در خارج از آن قرار گرفته است، در مییابد.
این آثار جنبه واسطه بین هیدگر اول و دوم را دارند و عبارتاند از: دربارة ذات حقیقت، دربارة ذات مبداء، دربارة ذات علت، چیز چیست؟ یکی از آثار دوره میانی تفکر هیدگر رساله سرآغاز کار هنری (1936) است.
هیدگر در رساله «چیز» بحث خود را از فاصله آغاز میکند و قُرب و بُعد ما نسبت به چیزها را مورد مطالعه قرار میدهد و بیان میدارد که ما با توجه به آنچه نزدیک است موفق به رسیدن به نزدیکی میشویم و نزدیک به ما همان است که به آن «چیز» می گوییم؛ اما «چیز» چیست؟ انسان تاکنون اندیشه زیادی صرف «چیز» به عنوان «چیز» نکرده است.
در رساله سرآغاز اثر هنری هیدگر بیان میدارد که اگر اثر هنری، چیزی است که اشاره به چیز دیگر دارد و چیز دیگری را با خود میآورد بنابراین این پرسش مطرح میشود که حقیقتِ چیز چیست؟ ما نه تنها چیز را به سنگ و خاک، کوزه، چشمه و خاری که در سبزه زار است نسبت میدهیم.