خلاصة:
فسخ یکی از موارد انحلال نکاح است که با آن رابطه زوجیت خاتمه می پذیرد. از جمله عوامل فسخ نکاح، اختلاف دارین زوجین می باشد که باعث می شود زن و شوهر علاوه بر اختلاف دین، به قلمرو های سیاسی و حقوقی متفاوت از هم تعلق بگیرند. پژوهش حاضرضمن تبیین مساله فسخ عقد نکاح زوجین با تاسی از مفهوم «اختلاف دارین» ، با رویکرد توصیفی- تحلیلی به این یافته رسیده است که در موضوع مورد بحث، دو دیدگاه متفاوت از هم وجود دارد: دیدگاه اول، مطابق با رای مشهور و با استناد به ادله روایی، اختلاف دار زوجین را باعث فسخ نکاح دانسته است که در شرایطی این فسخ را فوری و در مواردی تا پایان عده آن را قابل تعویق می داند. دیدگاه دوم، نظر تعداد اندکی از فقهاست که با استناد به روایات و سیره عملی پیامبر (ص) و همچنین مصلحت راجح، اختلاف دار را فاسخ نکاح زوجین مختلف الدار ندانسته است. با توجه به آراء و ادله موجود در این زمینه و تطبیق آن با شرایط و مسائل روز، رای به عدم فسخ ترجیح دارد و حکم به ابقاء و استمرار زندگی مشترک زوجین مختلف الدار (حداقل برای مدتی نسبتا طولانی) در شرایط کنونی برای استمرار راس المال خانواده و عدم آسیب جدی به فرزندان، ضروری می نماید.
ملخص الجهاز:
از طرفی، این آشنایی و ارتباط باعث ایجاد پیوندهای خانوادگی و ازدواج هایی بین افراد آنها شده است و از جهت دیگر، شاهد انذارها و منع های شریعت اسلام در رابطه با ازواج شخص مسلمان با افراد دیگر آئین ها و نظام های حقوقی غیر اسلامی نیز هستیم ؛ بنابراین ضرورت ایجاب می کند که تأثیر این ممانعت بر فسخ ازدواج هایی که زوجین در اثنای زندگی مشترک دچار اختلاف دار شده اند بررسی شود.
٥- تحلیل و ترجیح طبق آرای ذکر شده توسط قائلین به فسخ ، علت اعلام فسخ سریع و نهایتا بعد از عده این نکاح ، علاوه بر دلایل روایی ذکر شده ، عامل سیاسی و حکومتی و یا عدم سلطه کفر بر اسلام نیز دخیل است ، چراکه در صور ذکر شده دیده می شود که حضور زوجین در دار الاسلام یا دار الکفر در تسریع آن مؤثر بود و یا این که اگر حاکم اسلامی و سلطان بخواهد می تواند بین آنها مفارقت ایجاد کند و یا جدایی را تعویق بیندازد (جوزیه ، ١٤١٨: ٦٥٠/٢) پس می توان عمده دلیل حکم به فسخ را تسلط و استیلای جانب کفر بر شخص مسلمان و به تبع آن ملت و دولت اسلامی دانست .