خلاصة:
اسلام بهطور سریع و در مدتی کوتاهتر از نیمقرن، در ابعاد گستردهای-از اسپانیا تا مرزهای چین- گسترش یافت. درصورتیکه مسیحیت با روندی بسیار آرام و در خلال چندین قرن صورت گرفت. پس از گسترش اسلام در غرب آسیا، نیاز به شهرهایی متناسب با الگوی زندگی اسلامی، باعث گردید در بسیاری از شهرها مسلمانان به دنبال تحول در زیربناهای فکری جامعه و درعینحال با ایجاد کمترین تغییر در کالبدهای موجود، رویکردی را به وجود آوردند که بناهایی مانند کلیساها را به مساجد تبدیل نمایند. این پژوهش با مطالعهی روند تبدیل کلیساها به مساجد در دوره صدر اسلام به بررسی جنبههای مختلف تاثیرات اعتقادی آیین اسلام و مسیحیت بر معماری خواهد پرداخت.
پرسشهای مطرحشده در این پژوهش مربوط است به ریشههای شکلگیری فضای مسجد و کلیسا و بررسی روند جریانات اعتقادی- مذهبی ادیان اسلام و مسیحیت که چگونه متاثر و متبلور از اندیشههای اسلامی در معماری مسیحیت در جریان تبدیل کلیسا به مسجد بوده است.
فرضیه پژوهش علت شکلگیری جریان تاریخی تبدیل کلیسا به مسجد را ناشی از حضور وجوه موازی در اندیشههای عرفانی و الهیات ادیان اسلام و مسیحیت دانسته و بیانگر اندیشههای انعطافپذیر دین اسلام در تاثیرپذیری از الگوهای زیبایی شناسانه است. بر اساس پرسشهای مطرحشده و با هدف اثبات فرضیات فوق، این پژوهش با کمک راهبرد تحقیق تفسیری- تاریخی و با استفاده از روش تحقیق کتابخانهای، با رویکرد تطبیقی به تحلیل موردی نمونههای کلیساهای تبدیلشده به مساجد، میپردازد. ریشهیابی و تطبیق عرفان و الهیات مشترک تاثیرگذار بر معماری بناهای عبادتگاهی اسلام و مسیحیت، با بیان جنبههای موثر در ایجاد جریان تاریخی تبدیل کلیسا به مسجد، نشانگر انعطافپذیری دین اسلام در مقابل انتخاب بهترین الگوهای موجود برای تامین نیاز مسلمانان و اجتماع در یک بنای عبادتگاهی بوده است. بنای کلیسا بر مبنای نظام اعتقادی مسیحیان توانسته به مکان مناسبی برای مسلمانان با هدف مشترک تجمع یکتاپرستان برای عبادت پروردگار تبدیل گردد.