خلاصة:
آنتونیو گرامشی (1937)، از تئوریسینهای ضدسرمایهداری و مفهومپرداز نظریه «هژمونی» است؛ طرحی که بر سلطه فرهنگی و ایدئولوژیک تکیه داشته و بر قدرت اندیشه و اراده آدمی در دگرگونی سلطه اجتماعی پای میفشارد و استراتژی خود را بر نفی تضاد طبقاتی و ایجاد تغییر در نظام استیلا به سوی رضایت عمومی مبتنی میداند. هدف مقاله حاضر، تحلیل جامعهشناختی داستان «خلیل کافر» اثر جبران خلیل جبران به شیوه تحلیل محتوایی و بر مبنای نظریه هژمونی گرامشی است. انگیزه انجام پژوهش نیز تشابه دیدگاههای جامعهشناختی جبران با نظریه مزبور است. وی در این اثر، فاصله طبقاتی و استبداد حاکم بر جامعه ارباب ـ رعیتی را به شیوهای نقادانه ترسیم نموده و سیمای جامعه آکنده از فشار طبقه فرادست نسبت به قشر فرودست را با آفرینش اثری گویا به نمایش میگذارد. درواقع جهانبینی پنهان داستان با نقشآفرینی شخصیت انقلابی خلیل، در جهت نقد تضاد طبقاتی و ستایش برابری میان لایههای انسانی است. نتایج پژوهش نشان میدهد جبران، ضمن توجه به کارکردهای پشتوانه اقتصادی، بر نقش اثرگذار هژمونی فرهنگی در تعیین ساختارهای اجتماعی و اقتصادی تاکید دارد و در پرتو آگاهی و ایدئولوژیهای روشنگرانه، به پیروزی اراده قشر فرودست بر نیروهای سلطه و قدرتهای سیاسی و اقتصادی معتقد است.