خلاصة:
در ارزیابی عملکرد اقتصادی کشورها و سیاستگذاری، برخی شاخصهای اقتصاد کلان، به دلیل تاثیرگذاری و تاثیرپذیری زیادی که بر سایر متغیرهای کلان اقتصادی دارد، نقش کلیدی را ایفا میکند. ازجمله مهمترین اهداف سیاستهای اقتصادی دستیابی به نرخ رشد اقتصادی پایدار و بالا است. به این دلیل شناسایی عواملی که شدت اثرگذاری سیاستهای پولی بر رشد اقتصادی را تعیین میکند، برنامهریزی برای افزایش رشد اقتصادی را برای مقام سیاستگذار پولی امکان پذیر میکند. هدف مطالعه حاضر، آزمون تجربی اصابت جهانی شدن تجاری به تاثیر سیاست های پولی بر تولیدناخالص داخلی با توجه به نقش تعمیق مالی است. برای این منظور، از داده های آماری سال های 2000-2014، 34 کشور منتخب با درآمد متوسط بالا و روش خود رگرسیون برداری در قالب دادههای تابلویی(pvar)، استفاده شده است. این پژوهش نشان داد که واکنش تولید ناخالص داخلی به اثرگذاری سیاستهای پولی با حضور درجه باز بودن تجاری مثبت است. از جمله پیشنهادهای سیاستی مطالعه حاضر، آزادسازی تجاری مانند حذف تعرفه ها و سهمیه های وارداتی است.
ملخص الجهاز:
این پژوهش نشان داد که واکنش تولید ناخالص داخلی به اثرگذاری سیاست های پولی با حضور درجه باز بودن تجاری مثبت است .
در پژوهش حاضر، آزمون اصابت جهانی شدن تجاری به تاثیر سیاست های پولی بر تولید ناخالص داخلی با توجه به نقش توسعه مالی در٣٤ کشور منتخب با درآمد متوسط بالا، در دوره زمانی ٢٠١٤-٢٠٠٠ با روش خودرگرسیون برداری در قالب داده های تابلویی موردبررسی قرارگرفته است .
از جمله عواملی که میتواند شدت تأثیر درجه باز بودن تجاری بر اثرگذاری سیاست های پولی بر تولید ناخالص داخلی را افزایش دهد توسعه مالی است .
٤- روش تحقیق در پژوهش حاضر، توسعه مالی و اثرگذاری سیاست های پولی بر تولید ناخالص داخلی در اقتصاد باز برای ٣٤کشور منتخب بادرآمد متوسط بالا(١٧ کشور با درجه 1 Karras 2 Yang ma توسعه بالای مالی ١و ١٧ کشور با درجه توسعه پایین مالی ٢) در طی دوره زمانی ٢٠١٤- ٢٠٠٠، با استفاده از روش پانل خودرگرسیون برداری بررسی شده است .
براساس نتایج به دست آمده در نمودار(٣) که توابع عکس العمل آنی برای کشورهایی با توسعه پایین مالی را نشان می دهد در کشورهایی که از توسعه پایین مالی برخوردارند، شدت اثرگذاری سیاست پولی بر تولید ناخالص داخلی با حضور درجه باز بودن تجاری کاهش مییابد.
ولی در دوره اول نسبت به کشورهایی با توسعه بالای مالی با شدت کمتری افزایش مییابد که نشان دهنده این است که در این گروه از کشورها هر چه اقتصادی از درجه باز بودن تجاری بالاتری در یک کشور برخوردار باشند میزان اثرگذاری سیاست های پولی بر تولید ناخالص داخلی کمتر افزایش مییابد که با تئوری سازگار است .