خلاصة:
منصب قضاوت یکی از مناصب اجتماعی مهم، حساس و ارزنده است که بر عهدۀ قاضی گذاشته شده و بزرگان دین و بلندپایگان عرصۀ ادبیات فارسی، شرایطی دقیق را برای آن قائل شدهاند. در این مقاله کوشش شده است با بهرهگیری از برخی متون ادبی همچون بوستان و گلستان سعدی، مثنوی معنوی مولوی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة سنایی، دیوان پروین اعتصامی، سیاستنامه (سیرالملوک)، چهارمقاله، روضۀ خلد، لطایف الطوایف و نصیحة الملوک، جایگاه قضاوت و موقعیت قاضیان و تأثیر آنان بر جامعۀ پیرامونشان مشخص و روشن گردد و تعریفی صحیح از یک قاضی ذیصلاح که متّصف به اوصافی چون امانتداری، پرهیز از هوای نفس و آراسته به زیورهای اخلاقی، دوری از رشوهستانی و... است به مخاطبان ارائه دهد. روش کار در این پژوهش، تحلیل محتوا بر اساس منابع کتابخانهای بوده است؛ بهگونهای که در ابتدا متون مذکور خوانده شده، سپس حکایتهای قضاوت استخراج گردیده و با توجه به قرابت موضوعی دستهبندی شدهاند. بر اساس پژوهش بهعملآمده مشخص شده است بهطور میانگین میزان 873/3درصد از حکایتهای متون مورد بررسی، به آداب و اخلاق قاضیان پرداخته است. در این میان کتابهای سیاستنامه، لطایف الطوایف و گلستان سعدی بخش بیشتری از حکایتهای خود را به این موضوع اختصاص دادهاند. همچنین 25/81درصد آموزهها به اخلاق اجتماعی قاضیان و تنها 75/18درصد آن به اخلاق فردی آنها پرداخته است؛ از این میان بوستان سعدی، دیوان پروین اعتصامی، چهارمقاله و نصیحة الملوک غزالی بیشترین سهم استفاده از اخلاق اجتماعی، و مثنوی معنوی و لطایف الطوایف بیشترین سهم استفاده از اخلاق فردی را دارند.
ملخص الجهاز:
در اين مقاله کوشش شده است با بهره گيري از برخي متون ادبـي همچون بوستان و گلستان سعدي، مثنوي معنوي مولوي، حديقة الحقيقة و شريعة الطريقـة سنايي، ديوان پروين اعتصامي، سياسـت نامـه (سـيرالملوک)، چهارمقالـه ، روضـۀ خلـد، لطايف الطوايف و نصيحة الملوک، جايگاه قضاوت و موقعيت قاضيان و تـأثير آنـان بـر جامعۀ پيرامونشان مشخص و روشن گردد و تعريفي صحيح از يک قاضي ذيصلاح که متصف به اوصافي چون امانتداري، پرهيز از هواي نفس و آراسته به زيورهاي اخلاقـي، دوري از رشوه ستاني و...
خواجه نظام الملک طوسي در اثر پرآوازة خود که کتـابي عبـرت انگيـز در سياست اداري، سياست اجتماعي، امنيتـي و ديگـر موضـوعات کشـورداري اسـت ، بـه اهميت قاضي در يک مملکت نگاهي ظريف و با جزئيات دارد؛ به گونه اي کـه حـاکم را مورد خطاب قرار ميدهد و شرايط گزينش يک قاضي متعهد را که متصف بـه اوصـافي پسنديده است ، براي او برميشمارد: «بايد که احوال قاضيان مملکت يگان يگان بدانند و هرکه از ايشـان عـالم و زاهـد و کوتاه دست باشد او را بر آن کار نگاه دارند و هرکه نه چنـين بـود او را معـزول کننـد و ديگري که شايسته باشد بسپارند و هريکي را از ايشان بـر انـدازة کفـاف او مشـاهره اي اطلاق کنند تا او را به خيانتي حاجت نيفتد که اين کاري مهم و نازک است از بهر آنکـه ايشان بر خون ها و مال هاي مسلمانان مسلط اند.