خلاصة:
جریان مدرنیسم در ایران پدیده ای تازه است که مورد توجه برخی نویسندگان قرار گرفته و با الگوپذیری از ادبیات غرب، آثاری پدید آورده اند که در مواردی موفق بوده است. با توجه به این که مدرنیسم هنوز در ادبیات داستانی بزرگسال ایران جای خود را چنانکه باید پیدانکرده، ورود آن به ادبیات کودک، به سختی می تواند مورد پذیرش قرارگیرد. از سویی، عدم توجه نویسندگان به شرایط سنی کودک و نوجوان و گرایش به ابهام و ایجاز، درک مفهوم متن را برای این قشر غیر ممکن ساخته است. در این پژوهش با هدف شناخت ویژگی های مدرنیستی ادبیات کودک در دهه های اخیر و جنبه های نوآوری نویسندگان، داستان های احمد اکبر پور و محمدرضا شمس را از جهت کاربرد عناصر مدرن با تاکید بر بینامتنیت و سیال ذهن بررسی کرده و به این نتیجه رسیده ایم که احمد اکبر پور در حوزه داستان نویسی مدرن، دارای نوآوری هایی است و بیشترین عناصر بینامتنی در آثارش عبارت از فراداستان و فولکلور بوده و در مواردی از جریان سیال ذهن برای روایت داستان سود جسته است. عناصر بینامتنی محمدرضا شمس نیز بیشتر شامل باورهای عامیانه، فولکلور و اسطوره هاست و از جریان سیال ذهن به وفور استفاده نموده است. بنابراین، آثار وی، پیچیده تر از آثار احمد اکبر پور است.
ملخص الجهاز:
در این پژوهش با هدف شناخت ویژگیهای مدرنیستی ادبیات کودک در دهههای اخیر و جنبههای نوآوری نویسندگان، داستانهای احمد اکبر پور و محمدرضا شمس را از جهت کاربرد عناصر مدرن با تأکید بر بینامتنیت و سیال ذهن بررسیکرده و به این نتیجه رسیدهایم که احمد اکبر پور در حوزۀ داستاننویسی مدرن، دارای نوآوریهایی است و بیشترین عناصر بینامتنی در آثارش عبارت از فراداستان و فولکلور بوده و در مواردی از جریان سیال ذهن برای روایت داستان سود جستهاست.
آثار وی عبارتند از: قطار آنشب، امپراتور کلمات، من نوکر بابا نیستم، شب بخیر فرمانده، سه سوت جادویی، رد پای نویسنده عقده ای، غول و دوچرخه، دنیای گوشه و کنار دفترم، عناصر بینامتنی آثار اکبرپور شامل این موارد است: در داستان رویاهای جنوبی هم مادر راوی اعتقاد دارد«عمه مهوان برای جن و پری نامه مینویسد»(اکبرپور،1384 : 33) عناصر فولکلوریک مهمترین بخش فرهنگ عامه درآثار داستانی قصهها یا افسانههای تاریخی، نیمه تاریخی قهرمانی ،عاشقانه، اخلاقی، پند آموز ،رمزی ، تمثیلی ، طنزآمیز و تخیلی است که بیشتر به نثر و گاهی به نظم یا هر دو پیدا میشود .
در داستان قطار آن شب نویسنده گاهی دنباله داستان را رها کرده مستقیما راجع به قصه حرف میزند و حالات مختلفی که خوانندگان ممکن است برای اتمام داستان در نظر بگیرند بررسی میکند در این زمان راوی شخصیتی متفاوت از نویسنده دارد درواقع نویسندهای که در این داستان از او نام برده میشود خانم معلم است یعنی یکی ازشخصیت های داستان.