خلاصة:
سیمای جمهوری اسلامی ایران، به منظور اثربخشی بیشتر اهدافش، نیازمند جذب مخاطب است؛ این رسانه که تا پیش از این مهمترین کالای رسانهای در سبد مصرف رسانهای مخاطبان بود، حالا گرفتار نوعی سکون شده است. به وجود آمدن این بحران، برای پرمخاطبترین سازمان کشور، باعث شد تا این پژوهش با هدف اصلی شناسایی و رتبهبندی عوامل موثر بر افت مخاطبان تلویزیون جمهوری اسلامی ایران انجام شود. برای این منظور، عوامل مورد نظر به کمک ادبیات و پیشینة پژوهش شناسایی و بر اساس مدل سهشاخگی، در سه بخش “محتوایی”، “ساختاری” و “زمینهای” تدوین شدند. در ادامه برای بررسی این عوامل، نمونة مورد مطالعه به صورت تصادفی انتخاب و تاثیر آنها بر کاهش مخاطبان با استفاده از پرسشنامة محققساخته سنجیده در نهایت 386 پرسشنامه تکمیل و توسط نرمافزار SPSS تحلیل شد. از مهمترین عوامل محتوایی شناسایی شده، میتوان به “ضعف محتوای برنامهها” و “عدم بهرهمندی کافی از چهرهها” اشاره کرد؛ همچنین “انحصاری بودن تلویزیون” و “پیچیدگی جغرافیایی تلویزیون” به عنوان عوامل ساختاری و “ظهور رقبای جدید“و “تغییر در سبک زندگی مردم” به عنوان عوامل زمینهای شناخته شدند. نتایج این پژوهش، حاکی از آن است که عوامل ساختاری، بیشترین تاثیر را بر کاهش مخاطبان تلویزیون داشته است و به ترتیب عوامل محتوایی و زمینهای با اختلاف کمتری در رتبههای بعدی قرار دارند.
ملخص الجهاز:
(خنیفر، 1384) این مدل یک ابزار تحلیلی است که بر اساس آن میتوان کلیة مطالعات و تئوریهای سازمان و مدیریت را، در سه حوزة فوق بررسی کرد؛ به همین دلیل در پژوهش حاضر، عوامل مؤثر بر کاهش مخاطبان تلویزیون از دیدگاه مدل سهشاخگی و پیشینة پژوهشی مرتبط، مورد بررسی قرار گرفته است؛ در ادامه مفاهیم و شاخصهای مورد نظر تحت این مدل تعریف میشود.
"عدم بهرهمندی کافی از چهرهها"، از دیگر عوامل محتوایی مؤثر بر کاهش مخاطبان است، زیرا اهمیت موضوع ستارهها و تأثیر آنان از لحاظ اقتصادی به اندازهای است که میتواند با مدیریت محصولات رسانهای برابری کند و حتی جایگزین آن شود (Adler, 1985; McDonald, 1988; Rosen, 1981)، این پدیده بهخوبی در صنعت فیلم و سینما مشهود است (Marvasti, 2001;Wallace, Seigerman,& Holbrook, 1993).
نتیجة رتبهبندی ابعاد مؤثر بر کاهش مخاطبان نشان میدهد که عامل انحصاری بودن و تغییر در سبک زندگی مردم، بیشترین میانگین را دارد و پس از آن به ترتیب عوامل عدم بهرهمندی کافی از ستارگان، ضعف محتوای برنامهها، ظهور رقبای جدید و پیچیدگی جغرافیایی با اختلاف کمتری در جایگاه بعدی قرار دارند.
رسانة ملی، به عنوان تنها متولی پخش فراگیر تصویر، برای افزایش سهم خود در سبد مصرف رسانهای مخاطبان، باید برای افزایش کیفیت تولیدات و محتوای مطلوب و خلاقانه در حوزة آموزشی، علمی، تبلیغی، سرگرمی اقدام کند؛ محتوای مخصوص فضای مجازی و متناسب با ویژگیهای مخاطبان این فضا را ارائه دهد، تولید محتوا را به رقابت بگذارد، چراکه به تنهایی قادر به تأمین محتوا برای بستر سنتی و نوین نیست؛ بخشهای خبری سازمان را بر اساس فناوریهای جدید به روز رسانی کند تا بتواند اخبار را، به صورت لحظهای و به هنگام گزارش دهد و در آخر تولید برنامههای پرمخاطب (برنامههای انتقادی، اعتراضآمیز، مفرح و سرگرم کننده) را افزایش دهد؛ چراکه در جلب توجه بینندگان و پاسخگویی به مطالبات و خواستههای مخاطبان نیز کمککننده است.