خلاصة:
کواین سعی دارد مسائل غیر علمی ای که به شکل سنتی در معرفت شناسی مطرح بودند، از معرفت شناسی طبیعی شده خود حذف کند، و معرفتشناسی را به مثابه علم؛ یا به تعبیری به مثابه فصلی از روانشناسی تجربی مطرح کند. ییگوان کیم در انتقاد به کواین، مدعی است رویکرد کواین مستلزم حذف هرگونه عنصر هنجاری از معرفت شناسی است و از آنجا که -بر اساس استدلال کیم- خود مفاهیم «معرفت» و «باور» مفاهیم هنجاری هستند، در نتیجه نه معرفت و نه باور، نمی توانند موضوع معرفت شناسی طبیعی شده کواین باشند. در اینجا نشان میدهیم، عنصر هنجاری، به دو معنا در فلسفه کواین قابل دفاع است، ولی قبول عنصر هنجاری، ظاهرا با دفاع کواین از اصل تحقیقپذیری معنا، سازگار نیست. نهایتا سعی داریم این ناسازگاری ظاهری را با تفسیری از اصل تحقیق پذیری کواین، از بین ببریم.
ملخص الجهاز:
ييگـوان کيم در انتقاد به کواين ، مدعي است رويکرد کواين مستلزم حذف هرگونه عنصر هنجاري از معرفـت شناسـي اسـت و از آنجا که -بر اساس استدلال کيم - خود مفاهيم «معرفت » و «باور» مفاهيم هنجاري هستند، در نتيجه نه معرفـت و نـه بـاور، نمي توانند موضوع معرفت شناسي طبيعي شده کواين باشند.
در اينجا مساله را به اين شکل طرح مي کنيم : آيا حامي معرفت شناسي طبيعي شده کواين مي تواند مفاهيم هنجاري سنتي را در معرفت شناسي خود محفوظ نگاه دارد؟ به تعبير اورنشتاين ، «آيا کوايني ها ميتواننـد جـايي براي هنجاريت باز کنند؟» (١٨٦ ,٢٠٠٢ Orenstein).
مساله اين است که اگر مقصود کواين از برون داد، نه هر عکس العمل بشري در برابـر درون دادهـاي حسـي، بلکه صرفا همان چيزي ست که «شناخت » و «معرفت » بشري محسوب ميشود، آنگاه نسبت عّلي بـين درون داد حسي و برون داد، نسبتي است بين «شواهد [تجربي ]» و «نظريه »، اما -به ادعـاي کـيم - ايـن نسـبت ، يـک نسـبت شواهدي٣ نيست .
اما در صـورت دوم ، معرفـت شـناس بـا مفهوم باور سر و کار ندارد ولي اين مساله قابل طرح است که به چه معنا بايد پژوهشي که او در حال انجام آن است ، معرفت شناسي دانست (٣٩٤ ,١٩٨٨ Kim).
کيم مدعي شد که آنچه در معرفت شناسي طبيعي شده کواين حـذف مـيشـود، صرفا مساله توجيه نيست ، بلکه هر گونه مفهوم هنجاري، طبق رويکرد کواين بايد حذف شود.