خلاصة:
اگرچه که استیلای طولانی مدت مکتب رئالیسم بر سپهر تئوریک روابط بین الملل و وجود همیشگی سایه شوم جنگ بر سر بشریت که منجر به وقوع جنگهای جهانی، جنگ سرد و درحال حاضر نیز جنگهای نیابتی و مسئله تروریسم شده و جایی برای رسیدگی عمیق به مسائل غیرسیاسی، غیرنظامی و غیرامنیتی در روابط بین الملل باقی نگذاشته است، لیکن این امر نافی نقش و اهمیت فرهنگ و بحرانهای فرهنگی در روابط بین الملل نیست و روابط بین الملل ناگزیر از مطالعه و واکاوی آنها است. این پژوهش با طرح این سئوال که «بحرانهای فرهنگی روابط بین الملل در سال 2016 میلادی براساس مدل مکعب بحران چارلز هرمان چگونه واکاوی و تفسیر میشوند؟» به روش تحلیل کیفی محتوا و بر اساس مدل مذکور به بررسی و ارزیابی این فرضیه میپردازد که «تخریب کلیسای ساعت، دیوار باستانی آشوری و بخشهایی از قلعه پالمیرا از نوع بحرانهای برنامه ای و قابل پیش بینی بوده که دارای تهدید شدید و زمان اثرگذاری بلندمدت است و منجر به پاکسازی فرهنگی و هویتی میگردد. همچنین نابودی موزه تاریخ طبیعی دهلی نو، معبد پوتینگال و کلیسای سنت آگوستینو و فروریختن برج روتباو از نوع بحرانهای نوظهور و غافلگیرانه بوده که دارای تهدید شدید و زمان اثرگذاری بلندمدت بوده و منجر به پاکسازی هویتی خواهد شد. از سوی دیگر نابردباری مذهبی در میانمار و بحرین از نوع بحرانهای انعکاسی و قابل پیش بینی بوده که دارای تهدید شدید و زمان اثرگذاری کوتاه مدت است و منجر به پاکسازی مذهبی میگردد و نهایتا پروژه یا پروسه جهانی شدن، بحران پناهجویان و تهاجم فرهنگی نیز از بحرانهای برنامه ای و قابل پیش بینی بوده که دارای تهدید شدید و زمان اثرگذاری بلندمدت میباشد و منجر به نابودی تنوع فرهنگی، نقض امنیت فرهنگی اروپا و پاکسازی هویتی میگردد».