خلاصة:
اهداف مجازات را بازدارندگی، سزادهی، اصلاح مجرمین و حمایت از جامعه تشکیل می دهند. طراحان اساسنامه دادگاه های بین المللی نورنبرگ و توکیو که متعاقب جنگ دوم جهانی ایجاد شدند از میان این اهداف، صرفا سزادهی را مدنظر قرار داده بودند. در حالی که از عبارات مندرج در قطعنامه های صادره توسط شورای امنیت سازمان ملل برای تشکیل دادگاه های کیفری بین المللی برای یوگسلاوی و رواندا تمامی اهداف مجازات قابل استنباط است. مجازات اعدام در اساسنامه دادگاه های مزبور پیش بینی نشده است و علت این امر را می توان تصویب اسناد بین المللی مانند میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون اروپایی حمایت از حقوق بشر و پروتکل های الحاقی به آنها عنوان نمود. بر اساس مقاله حاضر که به شیوه توصیفی تحلیلی نگارش یافته است، به رغم اینکه در حقوق بین الملل، اجماعی در زمینه ممنوعیت مجازات اعدام وجود ندارد، اما وجود اسناد بین المللی اخیرالذکر و متعاقب آن، تصویب اساسنامه دیوان کیفری بین المللی توسط تعداد زیادی از کشورهای جهان به ویژه کشورهایی که مجازات اعدام را در قوانین داخلی خود ممنوع اعلام نکرده اند حاکی از تاثیرگذاری نظام حقوق بشر بر اساسنامه دادگاه های کیفری بین المللی است. اما موضوعی که می تواند تاثیر نظام حقوق بشر بر اساسنامه دیوان کیفری بین المللی را تحت الشعاع خود قرار دهد، امکان محاکمه مجدد، نسبت به فرد محکومیت یافته در دیوان توسط محاکم ملی که همچنان مجازات اعدام را در قوانین خود حفظ کرده اند، می باشد. لذا با اصلاح بند 2 ماده 20 اساسنامه و تغییر واژه جرایم به رفتار، نه تنها شاهد رعایت قاعده حقوق بشری منع محکومیت مجدد خواهیم بود، بلکه جایگاه نظام حقوق بشر در ممنوعیت مجازات اعدام در اساسنامه دیوان به بهترین وجه حفظ می شود.
ملخص الجهاز:
Robert Cryer, Prosecuting International Crimes: Selectivity and the International Criminal Law Regime (New York: Cambridge University Press, 2005), First Published, 17.
اما در زمينه حقوق قابل اجرا نسبت به جرايم ارتکابي يعني قواعد عرفي حقوق بين الملل يا اصول حقوق کيفري بين المللي يا اصول حقوق کيفري در نظام هاي عمـده جهان ، قضات دادگاه نورنبرگ در پاسخ به متهميني که اظهار ميداشتند چه در زمينه داخلي و چه بين المللي، اصلي وجود دارد که به موجب آن ، تحميل مجازات بدون وجود قـانون قبلـي، امکان پذير نيست و جنگ تعرضي نيز که به عنوان يکي از اتهامات مطـرح گرديـده در زمـان جنگ جرم تلقي نميشده است ، به اين نکته اشاره نمودند که ممنوع بودن جنـگ تعرضـي از مدت ها قبل از جنگ به رسميت شناخته شده و حتي اگر چنـين قـوانيني وجـود نمـيداشـت ، متهمين بايد ميدانستند آنچه را که انجام ميدهند برخلاف حقوق بين الملل اسـت ١٣.
Kevin Jon Heller, The Nuremberg Military Tribunals and the Origins of International Criminal Law (Oxford: Oxford University Press, 2011), First Published, 2.
William A Schabas, The Abolition of the Death Penalty in International Law (New York: Cambridge University Press, 2002), 3rd Ed, 239.
William A Schabas “c”, Genocide in International Law: The Crimes of Crimes (New York: Cambridge University Press, 2000), First Published, 394.
Abrams, Accountability Human Rights Atrocities in International Law: beyond the Nuremberg Legacy (New York: Oxford University Press, 2001), 2d Ed, 188.
Ilias Bantekas and Susan Nash, International Criminal Law (New York: Routledge, 2007), First Published, 535.
William A Schabas, The Abolition of the Death Penalty in International Law (Cambridge: Cambridge University Press, 2002), 3rd Ed, 252.