خلاصة:
قطع، نقش معرفتی مهمّی در اصول فقه شیعی دارد و «کاشفیّت ذاتی قطع از واقع» یکی از اساسی ترین علل اهمیّت قطع است. مقاله حاضر با ارزیابی جایگاه و مبانی حجیّت قطع در نظام اصول فقه شیعی، می کوشد تا کاشفیّت ذاتی قطع از واقع را نقادانه تحلیل کند. در این راستا، با استفاده از مبانی معرفت شناسی مدرن و تمایز میان «بود» و «نمود» در اندیشه کانت، اثبات می کنیم که «کاشفیّت ذاتی قطع از واقع» ایده قابل دفاعی نیست. به علاوه، نشان می دهیم که مبانی نظریه تخطئه - که مورد قبول قاطبه علمای شیعی هم هست - با یافته های معرفت شناسی مدرن همسوست و توجه به پیامدهای تخطئه، مانع پذیرش کاشفیّت ذاتی قطع از واقع خواهد بود. البته، نتیجه انکار کاشفیّت ذاتی قطع از واقع و تضعیف جایگاه قطع در معرفت شناسی اصول فقه همانا امکان پذیرش برخی ظنّون عقلی و گسترش جایگاه عقلانیّت خودبنیاد (مستقلّات عقلی) در روند استنباط احکام خواهد بود.
Qat‘ or ‘certainty’ plays a fundamental role in shi‘i’s method of inference of rules (Osul al-fiqh). In this discipline, the reliability of certainty lies for the most part in its disclosive quality in revealing reality. Having analysed the place of authoritativeness (hujjiyya) of certainty, the article at hand critically examines the reasons behind the reliability of certainty in light of the achievements in modern epistemology. Taking the Kantian distinction between the realm of ‘nomena’ and ‘phenomena’ seriously shows that that ‘revealing nature of certainty from reality’ is not a plausible idea. The article then discusses ‘Takhtae’ theory in Imami jurisprudence whose results are in conformity with Kantian epistemology. In conclusion, the article suggests an epistemic turn in the discipline of Osul al-fiqh from certainty to the employment of non-certain (zanni) knowledge which in turn sets the ground for independent rationality (al-mustaqillat al-‘aqliyya) to have more impact upon the inference of Shari‘a precepts (fiqh).
ملخص الجهاز:
از اینرو، سؤال اصلی مقاله حاضر این است که نسبت میان قطع و واقع چگونه است ؟ آیا قطع ، کاشفیت ذاتی از واقع دارد و ما را به سوی حکم واقعی رهنمون می کند؟ برای پاسخ به این سؤال ، ابتدا جایگاه و مبانی حجیت قطع در ساختار اصول فقه را ارزیابی کرده ایم تا نقش محوری قطع در حجیت منابع فقهی و نهایتا استنباط احکام را نشان دهیم .
از اینرو، اگر معرفت شناسی مدرن بتواند نادرستی طریقیت ذاتی قطع در کشف واقع را به ما نشان دهد، ناگزیر باید در علم اصول بدان سر نهاد و در نتیجه ، این روش تحلیلی به هیچ وجه تناقض آمیز نیست .
باری، همان طور که در مثال های بالا دیدیم ، وفق نظر شیخ انصاری حجت به معنای حد وسط تنها برای أمارات و ظنون کاربرد دارد و برای قطع نمی توان حجت به معنای حد وسط قرار گرفتن را لحاظ کرد١ پس باید دید که منظور از حجیت در «حجیت قطع » چیست ؟ ١- البته دیدگاه شیخ انصاری مبنی بر این که ظن ، حد وسط قرار می گیرد، توسط برخی صاحبنظران مورد اشکال و ایراد قرار گرفته است (بروجردی نجفی، ١٤١٧: ٩/٣-١٢).
از اینرو، می توان گفت که کاشفیت ذاتی قطع از واقع ، آشکارا با داده های معرفت - شناسی مدرن در تضاد است ؛ چه وقتی باور داریم که علم قطعی ما ذاتا و همواره واقعیت را برای ما کشف می کند، در واقع دوئیت میان بود و نمود را انکار کرده ایم و علم خود را به معلوم سرایت داده ایم .