خلاصة:
برای توصیف شخصیت بیهمتا و جامعالاطراف «سعدی» -- این سترگ سخنور و
بزرگ اندیشمند ایران زمین -از دیربان, القاب و اوصاف گوناگونی زبانزد
پژوهشگران و شیفتگان آثار شیخ اجل بوده است. از آن جمله: «خداوند اندیشه و
سخن» «یکی از سه پیامبر شعر فارسی» «شاعر دیروزء امروز و فردا» «بزرگترین
شاعر جهان». «افصمالمتکلمین». «شاعر «شاعر اجتماعی» «سعدی
نیکسرشت»" «شاعر انسانیت» و بسیاری عناوین دیگر. بیگمان. جملگی عنوانها و
تعبیرهای یاد شده» به حقء شایسته و برازندة سعدی است.ء ولی در بین آنهاء شاید
عنوان «شاعر انسانیت» وصف حال گویاتر و مناسبتری برای این شاعر «انسانگرا»
باشد. در این مقاله تلاش میشود تا جلوههای فاخر انساندوستی و نوعپروری این
سخنور بیبدیل که در ابیات مشهور وی به شرح زیر تجلّی تام یافته است» توصیف شود
ملخص الجهاز:
دانشمندان فضاشناس به امید آنکه در آینده روزی موجودات هوشمند فضایی بدین سفینه دست خواهند یافت، دو صفحۀ گرامافون در آن تعبیه و روی آنها مطالب گوناگونی ضبط کردند که حاوی پیامی بود از دبیر کل وقت سازمان ملل متحد و نیز پیامی به زبان فارسی با این مضمون: «درود بر ساکنان کرات آسمانی» که به دنبال آن، بیت معروف سعدی ذکر شده بود (مجلۀ دانشمندان، 1368: 43)6: بنیآدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند ج.
سخن را از صائب تبریزی ـ شاعر بلندآوازۀ قرن یازدهم هجری ـ آغاز میکنیم که دربارۀ همبستگی و همدردی انسانها با یکدیگر ابیاتی بس نغز و شیوا دارد:27 تار و پود عالم امکان به هم پیوسته است عالمی را شاد کرد آن کس که یک دل شاد کرد (صائب، 1374، ج2: 721) تار پود عالم امکان به هم پیوسته است میزند بر هم جهان را هر که یک دل بشکند (همان، ج1: 593) پیوسته است سلسلۀ موجها به هم خود را شکسته هر که دل ما شکسته است (همان، ج1: 325) هر که پا کج میگذارد ما دل خود میخوریم شیشۀ ناموس عالم در بغل داریم ما28 (همان، ج1: 156) میرزا آقاخان کرمانی ـ از اندیشمندان و سخنوران بزرگ دوران مشروطیت که به خاطر آرمانهای آزادیخواهانه و انساندوستانهاش به فرمان محمدعلی شاه و در حضور او به طرزی فجیع به قتل رسید ـ را نیز، در مقام تأیید و تحسین برابری و همبستگی انسانها، اشعاری شایان تقدیر است: وحدت نوعیه باید جست زانک جز یکی نبود روان آدمی آنکه جان خود جدا داند ز خلق آدمی نبود به جان آدمی (میرزا آقاخان کرمانی، به نقل: آدمیت، 1375: 294)29 به باور او، اگر انسانی همنوعان خود را انسان نشمارد، انسانیت خود او محل تردید است.
به استناد روایت محمد بسنوی ـ مشهور به سودی، از شارحان معروف گلستان سعدی ـ در بعضی نسخههای گلستان یا کلیات سعدی، مصراع دوم بیت مطلع ابیات سهگانه به صورتی کاملا متفاوت ضبط شده است به این شرح: «که در اصل فطرت ز یک جوهرند» (سودی، 1349: 97).