خلاصة:
گذشتگان ما در آنچه دربارة حیات شیخ ستعدی میگفتند» واگویهگر
داستانهای بوستان و گلستان او بودند. همة آن حکایتها را که شیخ
شیرینگفتار» خود قهرّمان آنها بودء یا به نحوی در آنها حضور داشت. به مایت
1 ۰ ان
زندگینامه خودنوشت وی بیرون میکشیدند و در تقریری فشرده روایّت
ای سا
میکردند. این. میشد سوانح ایام شیخ شیراز؛ ستوانحی رنگارزنگ و آگنده از
رخّدادهای گونهگون؛ اینگونه رخدادهاء مشهور و حوادش ربانرد
مر ۰ م1 9
حیات شیخ شیراز بود در نگاه غالب گذشتگان. قلیلی از متقدمان و کثیری از
متاخران که با گاه انتقادی بدین داستانها درنگریستند. بر آن رفتند که پارهای
از این حکایات با مستلّمات و یعضی. دستکم» با مشهورات تاریخی و
درنمیسازد. بر این اساس نویسنده میکوشد تا در آدامه. با ذکر شواهد و دلایلی
به تبیین حقیقت سفرهای سعدی شیرازی بر اساس سنّت مقامهنویسی بپردازد.
ملخص الجهاز:
ق. ) در کتاب نفیسالمثل السائر فی أدب الکاتب و الشاعر، آنجا که به عیارسنجی سرودههای أبوعبادۀ بحتری و أبوالطیب متنبی دربارۀ «شیر» میپردازد98، بحتری را سخت متأثر از «بشر بن عوانه» در سرودهاش در باب شیر قلم میدهد و دربارۀ ایستار هر یک از آن دو سخنور شگفتی کار، نسبت به چکامۀ «بشر بن عوانه» سخن میگوید؛ به زعم آنکه «بشر بن عوانه» سرایندهای بوده است مقدم بر آن دو سخنور که آن دو بزرگ در سرایشهای خویش به چکامهای از او نظر و وقوف داشتهاند99 حال آنکه «بشر بن عوانه»، جز قهرمان خیالی و محور پندارین مقامهای از مقامات بدیعالزمان همدانی100 و جز بر ساختۀ ذهن این مقامهنگار نوآور نیست101.
در تکنگاری معروف هانری ماسه دربارۀ شیخ شیراز که زیر نام تحقیق دربارۀ سعدی به فارسی درآمده است، این نگاه خوشباورانه بسیار جلب توجه میکند (از جمله، نگر: تحقیق دربارۀ سعدی، هانری ماسه، ترجمۀ دکتر محمدحسن مهدوی اردبیلی ـ و ـ دکتر غلامحسین یوسفی، چ: ۲، صص ۱۳ـ۱۲۹).
نمونۀ عدم التفات به لوازم این سرشت و چارچوب، همان گفتار پیشگفتۀ جناب آقای دکتر محمد دهقانی (نگاه نو، ش ۱۰۱، ص ۱۰۱ـ۱۰۶) است که علیرغم توجه کردن و توجه دادن به چارچوب مقاماتی حکایات سعدی، باز از سعی بلیغ شیخ شیراز در واقعنمایی و فریفتگی وی به خیالاتش سخن میدارند (همان، همان ش، ص ۱۰۶ و ۱۰۷)؛ و در واقع سعدی را، بیتعارف، فریفتهای فریبکار میشناسانند!