خلاصة:
هدف پژوهش حاضر این است که احساس تعلق به شهر در میان شهروندان با توجه به تفاوت جنسیتی آنان بررسی و به مفهوم حق به شهر بهعنوان رویکردی جدید در شکلگیری این احساس پرداخته شود. جنسیت مانند محل سکونت، سن، شرایط اجتماعی-اقتصادی و قومیت، بر ادراک و تعلق به محیط تأثیر میگذارد. آنچه اهمیت دارد شناسایی عوامل مؤثر بر ایجاد احساس تعلق با توجه به شاخصهای برگرفته از حق به شهر است؛ بنابراین در این نوشتار با بهرهگرفتن از چارچوب نظری ارائهشده از سوی هانری لوفور و عملیاتیکردن ایدة حق به شهر او، رابطه مؤلفة حق به شهر و حس تعلق در فضاهای عمومی شهری و تفاوت حس تعلق گروههای جنسیتی بررسی میشود. پژوهش حاضر پیمایشی و ابزار سنجش در آن پرسشنامة پنجگزینهای مبتنی بر مقیاس لیکرت است. بهمنظور سنجش روایی پرسشها از اعتبار عاملی استفاده شده است. در تحلیل عاملی اکتشافی متغیر حق به شهر و احساس تعلق، مقدار KMO بهترتیب 85/0 و 83/0 است که این امر کفایت نمونهگیری را برای متغیرهای پژوهش نشان میدهد و از آنجا که ضریب معناداری آزمون بارتلت صفر بود، تحلیل عاملی برای شناسایی ساختار مناسب تشخیص داده شد. همچنین پس از تأیید مدل فرضی، برای صحت مدلهای اندازهگیری از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. براساس نتایج، تمام بارهای عاملی بیشتر از 5/0 بوده که بیانگر روایی همگراست. در بحث پایایی ابزار سنجش، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که مقیاس مورد اشاره برای کل پرسشنامه 86/0 بهدست آمد که در حد مطلوبی قرار دارد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر است که با استفاده از ترکیب دو روش نمونهگیری خوشهای و شیوة طبقهبندی متناسب انتخاب شدند. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزارهای SPSS و AMOS 24 صورت گرفت. نتایج بخش تبیین و مدلسازی بهمنظور تحلیل تأثیر مؤلفههای حق به شهر بر احساس تعلق در میان ساکنان ارومیه، نشاندهندة الگوی رابطة معنادار و مستقیم شاخصهای متغیرهای مستقل حق به شهر با متغیر وابستة تعلق شهری است. همچنین اختلاف معناداری در احساس تعلق زنان و مردان وجود دارد؛ زیرا معناداری اعداد (t-value) از 96/1 بزرگتر است.