خلاصة:
تعاونیهای روستایی به عنوان یکی از مراحل پیشرفت تعاون، که در توسعه پایدار نقش بسزایی ایفا میکنند، عنصر ضروری برای جامعه امروزی به شمار می روند. این تعاونی ها می توانند از طریق بازاریابی انواع محصولات کشاورزی به صورت اثر بخش، مدیریت شده و آگاه و همچنین پایه ریزی کسب و کارهای روستایی، از طریق کسب دانش و مهارت به کاهش فقر و بهبود وضعیت توانمندسازی کشاورزان مناطق کمک قابل توجهی نمایند. در همین راستا، در پژوهش حاضر سعی شده است آن دسته از عواملی که در پیشبرد فرایند تعاونی- های روستایی مناطق استان تهران حائز اهمیت بوده است بررسی شود. با عنایت به جامعه آماری 80 نفر از کارشناس اجرایی درگیر با امور تعاونیهای روستایی در سازمان جهاد کشاورزی استان تهران و سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران، دادهها به کمک یک نسخه پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد و با استفاده از نرمافزار آماری (SPSS) و به کمک تکنیک رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلل قرار گرفت. گرفت. روایی ابزار تحقیق با استفاده از اعضای کمیته تحقیق و نظرات برخی کارشناسان خبره سازمان مرکزی تعاون روستایی و جهاد کشاورزی استان تهران مورد تایید قرار گرفت . همچنین پایایی ابزار نیز با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ با مقدار ضریب 0/87 تایید گردید. یافته های رگرسیون خطی نشان داد که چهار مولفه «عملکرد» زیرساختهای فیزیکی»، حمایتهای پیرامونی مجموعا 67 درصد از واریانس متغیر وابسته (نقش تعاونیهای روستایی در توسعه منطقه) را تبیین میکنند.
ملخص الجهاز:
با عنایت به سیاستهای کلان کشاورزی دولت در راستای تمرکززدایی و واگذاری هر چه بیشتر جریان امور به دست مردم، همچنین با توجه به اهمیت ویژه جایگاه تعاونیهای روستایی به عنوان یک نمونه از تشکلهای محلی برخوردار از ظرفیتهای ممتاز در جهت پیشبرد فرآیند توسعه بخش کشاورزی و روستایی کشور، پژوهش حاضر بر آن است تا نقش این شرکتهای تعاونی روستایی و عوامل اثرگذار بر موفقیت آنها در شرایط جاری استان تهران را مطالعه نماید.
مطالعات خارجی مرتبط با عوامل موثر بر موفقیت شرکتهای تعاونی سینگ 1 (1990)، وجود اقدامات نظارتی و کنترلی به منظور جلوگیری از اعمال نفوذ افراد فرصت طلب را که صرفا به دنبال تأمین منافع شخصی خویش هستند، عامل مهمی در توسعه تعاونیهای کشاورزان میداند و معتقد است که این عامل، میتواند تا حد زیادی از بروز مشکلات درون گروهی نیز جلوگیری به عمل آورد (Shingi & Chamala, 1997).
نتایج تحقیق رانستن 2 (1999) در مکزیک نشان داد که سوء استفاده از سازمانها و تعاونیهای روستایی برای رسیدن به مقاصد سیاسی، اداره آنها به دست رهبران و مدیران فاسد و بدگمانی میان اعضا، از جمله عواملی هستند که در بسیاری از موارد سبب فروپاشی کامل یا شکست این تشکلها در دستیابی به اهداف مورد نظر شده است (Hellin et.
نتایج به دست آمده از مطالعات ماساکور 4 (2005) در زیمباوه، با معرفی بدبینی درون گروهی به عنوان یکی از مهمترین بازدارندههای موفقیت تشکلهای محلی، حاکی از آن است - Garney - Runsten - Kaplan and Rowland - Masakure که بسیاری از گروهها و تشکلهای محلی که با هدف تسهیل دسترسی به نهادهها و بازار در این کشور تأسیس شده بودند (تعاونی ها)، به واسطه بیاعتمادی متقابل و سوءظن اعضا نسبت به یکدیگر خیلی زود از هم پاشیدند (Hellin et.