خلاصة:
خراسان در عهد شیبانی (1007-906ق.)، دوران تازهای از تنش و ناامنی را تجربه کرد. تخاصم صد و اندی ساله میان ایران و توران معلول همان توسعهطلبی سنتی و تاریخی بود که در فضای حساسیتهای مذهبی قرن دهم هجری، با تحریکات عثمانیان و علمای ترکستان تشدید شد. این نوشتار در بررسی ادامة این تخاصم در عهد صفوی و افشاری با خاننشین اشترخانی (1007-1167ق.)، این ابهام را مطرح میسازد که رفتار سیاسی خوانین ازبک در خصوص خراسانیان چگونه و متاثر از چه عواملی بوده است؟ با مطالعه شرایط سیاسی ایران و ماوراءالنهر در این دوره، فرضیة خود را اینگونه سامان دادهایم که «علیرغم تغییر اقتدار سیاسی حکومتها و تعصبات دینی که مهمترین مولفهها در تعیین رفتار سیاسی ماوراءالنهریان دورة شیبانی با خراسانیان بود، تداوم تجاوزات مرزی و به اسارت بردن شیعیان خراسانی که تا واکنش نظامی مقتدرانة ایران همچنان ادامه داشت، جدای از دو عامل گذشته، تابع مولفههای جدیدی بهنام سنت اجتماعی و منافع اقتصادی بود» و در جمعبندی دانستیم که تغییر استراتژی سیاسی از جنگ به تعدیات مرزی با هدف غارتگری و اسیر گرفتن که البته شدت آن تابعی از اوضاع سیاسی و اقتدار دولت ایران بود، سنت اجتماعی شده بود که توجیه اقتصادی قابل قبولی داشت.
ملخص الجهاز:
پیشتر از مؤلفه های سه گانه توسعه طلبی در نتیجۀ اقتدار سیاسی، تحریکات عثمانی و حساسیت های فرقه ای یاد کردیم که در عصر شیبانی بر روابط دو قدرت مؤثر بود، در کنار وجود فتاوایی که مشروعیت بخش تجاوزات نظامی به خراسان و عامل شکل گیری ائتلاف یکپارچه میان توده های مردم و سیاسیون بود، آنچه تقابل نظامی با ایران را طی این سال ها برای شیبانیان میسر ساخته بود، اقتدار سیاسی لازم برای هماوردی بود.
صفوی (مقارن عهد اشترخانی)، گرچه شیعیان معتقدی بوده و حامیان محکمی برای این مذهب محسوب میشدند اما به دلیل شرایطی که پیشتر ذکر شد امکان و انگیزة لازم برای اینکه آراء مذهبی خود را به ویژه در خصوص تفاوت های عقیدتی شیعه و سنی دست مایۀ فعالیت های سیاسی و نظامی خود در مرزهای شرقی و غربی قرار دهند، نداشتند.
بنابراین آنچه موجب میگردد علیرغم تغییر شرایط فکری و سیاسی همچنان رفتار خصمانه ازبکان و طوایف گوناگون ساکن در این سرزمین نسبت به شیعیان ادامه داشته باشد، این است که تفکر شیعه ستیزی عهد شیبانی تبدیل به یک سنت اجتماعی شده و توده های مردم نیز همچنان بدان پایبند بودند.
بنابراین در پاسخ به سؤال پژوهش مبنی بر اینکه مؤلفه های تأثیرگذار در مناسبات ماوراءالنهریان با خراسانیان عهد اشترخانی چه بوده پاسخ ما این است که «تغییر جنگ ها به تعدیات مرزی با هدف غارتگری و اسیر گرفتن که البته شدت آن تابعی از اوضاع سیاسی و اقتدار دولت مرکزی ایران بود، سنت اجتماعی شده بود که توجیه و منافع اقتصادی قابل قبولی به همراه داشت ».