خلاصة:
اختلاف قرائت از مهمترین و قدیمیترین علومِ قرآنی به شمار میآید که دانشمندان علوم اسلامی، همواره و در طول تاریخ اسلام، اختلاف نظرهای بسیاری در رابطه با انواع آن داشتهاند. شماری از آنان سعی کردهاند، قرائات را در هفت دسته محصور نمایند. از جمله دیدگاههایی که اختلاف قرائات را به هفت دسته تقسیم کرده اند؛ اما در نوع دسته بندی با یکدیگر متفاوتند، دیدگاه امین الاسلام طبرسی و دیدگاه امام ابوالفضل رازی است.
پژوهش حاضر در صدد است تا با استفاده از روش کتابخانهای و به صورت توصیفی ـ تحلیلی، علاوه بر بیان دیدگاه هر دو دانشمند در این باره، با ارائه یک چارچوب در تقسیم بندی انواع، به مقایسه هر دو دیدگاه بپردازد و از این منظر شناختی کامل و همه جانبه را نسبت به انواع اختلاف قرائتها حاصل نماید.
یافتههای این پژوهش علاوه بر ارائه تقسیمبندی مناسبتر و جامعتری از انواع اختلاف قرائات، بدین نکته دست یافت که مهمترین تفاوت دیدگاه طبرسی با دیدگاه امام ابوالفضل رازی، در اختلاف لهجه، تداخل انواعِ تقسیم بندی شده، و نیز در توجه و عدم توجه به معناست.
ملخص الجهاز:
یافتههای این پژوهش علاوه بر ارائه تقسیمبندی مناسبتر و جامعتری از انواع اختلاف قرائات، بدین نکته دست یافت که مهمترین تفاوت دیدگاه طبرسی با دیدگاه امام ابوالفضل رازی، در اختلاف لهجه، تداخل انواعِ تقسیم بندی شده، و نیز در توجه و عدم توجه به معناست.
شماری از مولفان کوشش کردهاند که این اختلافات را در هفت نوع، معنا کنند؛ اما برخی نیز معتقدند که انواع اختلاف قرائتها، بيش از حدّ شمارش است، از جمله آنهاست: اختلاف در حركات از نظر اعراب و بناء، تقديم و تأخير، زيادت و نقصان، مد و قصر، تحفيف و تشديد، ترقيق و تفخيم، اخفاء و اظهار، فک و ادغام، اماله و روم و اشمام به انواع مختلف، و جز ایها كه کتابهای قرائت به تفصيل به ذكر آنها پرداخته است (طاهرى، درسهایی از علوم قرآنی، 1377: 1/ 401؛ معرفت، التمهید فی علوم القرآن، 1374: 2/ 98).
نمونه دیگری از اختلاف حروف که در معنا تغییر ایجاد نکرده است؛ اما صورت آن را دگرگون کرده است، عبارت است از اینکه قرآن کریم میفرماید: (وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا يَطْعَمُها إِلاَّ مَنْ نَشاءُ بِزَعْمِهِمْ وَ أَنْعامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها وَ أَنْعامٌ لا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللهِ عَلَيْهَا افْتِراءً عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِمْ بِما كانُوا يَفْتَرُونَ( (انعام/ 138)؛ «و به زعم خودشان گفتند: «ایها دامها و كشتزار[هاى] ممنوع است، كه جز كسى كه ما بخواهيم نبايد از آن بخورد، و دامهايى است كه [سوار شدن بر] پشت آنها حرام شده است».