خلاصة:
شاهنامه فردوسی از وجود زنان نامدار و کاردان خالی نیست؛ زمانی که به نوعی در تحوالات
سپاسی و اجتماعی کشورشان نقشی پررنگ داشتهاند. از جملة زنات پرتفوة و خوش بیان شاهنامه
که در کتب و مقالات نام و یادی از زبان آوری و تاثیر کلامش نشده» مادر ایرج و همسر
فریدون است. اگر چه فریدون در تقسیم قلمرو خویش, دلایل گزیش ایرج بر ایران را بر
میشمارد ولی نکتهای نغز و باریک» ناگفته و تاریک مانده است و آن تاثیر نفوذ کلام ارنواز چیره
زبان بر فریدون کامران است. نگارنده در این جستار» بصورت تحلیلی به اثبات زبان آوری ارنواز و
نفوذ وی در تقسیم قلمرو فریدون میپردازد.
ملخص الجهاز:
براي نمونه در تاريخ بيهقي آمده است كه سلطان محمود، در پايان زندگي خويش فرزند كهترش، امير محمّد را به جانشيني برگزيد؛ پس از مرگ محمود، حرّة خُتّلي، خواهر محمود و عمّة مسعود كه زني عاقل و دورانديش بود و غم مملكت و مردم را ميخورد، بلافاصله به سلطان مسعود نامة محرمانهاي مينويسد و از او ميخواهد كه امور مملكت را خود به عهده گيرد؛ چرا كه اين كار بزرگ از امير محمّد – كه بيمار و ناتوان است – برنميآيد: «عمّت به حكم شفقت كه دارد بر امير فرزند، هم در اين شب بر خطّ خويش ملطّفهيي نبشت، فرمود تا سبكتر دو ركابدار كه آمدهاند پيش از اين به چند مهمّ نزديك امير، نامزد كنند تا پوشيده با اين ملطّفه، از غزنين بروند و به زودي به جايگاه رسند و امير داند كه از برادر اين كار بزرگ برنيايد و اين خاندان را دشمنان بسيارند...
ك: كزّازي، 1380: 46-4) بطوري كه از شاهنامه برميآيد فريدون براي تقسيم قلمرو خويش دلايلي دارد كه با سوگندهاي گران آنها را بر سلم و تور بازگو ميكند: اوّلاً آنچه انجام دادهام به دنبال مشورتي بوده كه با ستاره شناسان و مؤبدان صورت گرفته و مدّت زمان زيادي صرف اين كار شده است.
در اين ميان كشور ما نيز چنين زنان كاردان و شايستهاي را در دامن پر مهر خويش پرورانده است؛ زناني كه گاهي سبب تغيير مسير تاريخ و وقايع آن شدهاند؛ كارهايي كردهاند كه از عهدة مردان برنميآيد.
در اين ميان ارنواز، دختر جمشيد نيز از جمله زنان چيره زبان و مشاوراني راهدان است كه در سختيها براي ضحّاك و فريدون راه چاره نموده و توانسته است توجّه هر دو پادشاه را نسبت به خويش جلب كند؛ چه زماني كه با ضحّاك ماردوش ميساخت و چه آنگاه كه با فريدون نرد عشق ميباخت.