خلاصة:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه جنسیتی رابطه شیوهی همسرگزینی( سنتی و جدید) با میزان رضایت زناشویی در میان خانوادههای شهر شیراز انجام گرفته است. روش پژوهش، پیمایش و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. جامعه آماری پژوهش، شامل زنان 15 سال به بالای متاهل بوده و حجم نمونه با استفاده از جدول لین 389 نفر بر آورد گردیده است. دادهها پس از جمعآوری توسط نرمافزار Spssدر دو سطح توصیفی و استنباطی(آزمون مقایسه میانگینها) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان داد که میزان رضایت زناشویی در همسرگزینی(سنتی و جدید) با یکدیگر متفاوت بوده و در همسرگزینی جدید میزان رضایت زناشویی بیشتر است. مطالعهی جنسیتی این رابطه نشان داد که رابطه مذکور تنها در بین مردان برقرار است و در مورد زنان این تفاوت دیده نشد. بررسی تفاوت میزان رضایت زناشویی در ابعاد مختلف آن با شیوه همسرگزینی در زنان و مردان نیز نشان داد که در گروه مردان تنها میزان ابعاد رضایت جنسی و مناسبات بین فردی در شیوه همسرگزینی سنتی و مدرن با یکدیگر متفاوت است و در مورد زنان هیچ تفاوت معناداری در هیچکدام از ابعاد رضایتمندی زناشویی برحسب شیوه همسرگزینی ملاحظه نشد.
ملخص الجهاز:
بیشتر پژوهش هایی که در کشور ما در مورد رضایت و یا نارضایتی زوجین از زندگی زناشویی انجام شده بر متغیرهایی مانند سن ، تحصیلات، احترام متقابل ، مدتازدواج، ارتباط جنسی، وضعیت اقتصادی، بیکاری، سطح تحصیلات، مذهب و چالش های فرهنگی-اجتماعی تأکید نمودهاند(پروین و همکاران، ١٣٨١) و کمتر به رابطه عوامل پیش از ازدواج و یا عوامل مقدماتی ازدواج مانند شیوه همسرگزینی بر رضایت زناشویی پرداخته اند و این درحالی است که رضایتمندی زناشویی میتواند در سایه یک انتخاب شایسته و مناسب به دست بیاید( بنتلر و نیوکمپ ، ١٩٩٨).
بررسی روند تغییرات اجتماعی نشان میدهد که گسستگی و تضعیف در بین عوامل همبسته اجتماع سنتی به وجود آمده و در چنین شرایطی افراد به صورت اتم هایی مجزا به نظر میرسند که به دنبال حداکثر سود و منفعت فردی و شخصی خود هستند و تغییر در ایدهها و ارزشهای افراد در جهت استیلای سکولاریسم ، مادیگرایی و فردگرایی صورت میگیرد و در نتیجه خانواده محوری به سوی فرد محوری و همچنین ازدواج نهاد محور به سمت ازدواج رابطه محور تغییر پیدا میکند که با افزایش فردگرایی و آزادی فردی در انتخاب همسر همراه بوده است (صادقی و همکاران،١٣٨٦؛ مورگان،١٩٨٢؛ استون،١٩٧٩).