خلاصة:
بر پایه نگاهی کلاسیک در حوزه دانش مدیریت دولتی، شایسته است ادارهکنندگان امور عمومی خود را کسانی بدانند که برای خدمت به عامه فراخوانده شدهاند. بر این اساس و با نگاهی استعاری، اگر امور عمومی به مثابه یک دعوت و فراخوان دانسته شوند، سزاوار است که اعضای سازمانهای دولتی خود را در معرض چنین فراخوان و دعوتی ببینند. از آنجا که سازه فراخوان واجد درجه بالایی از انتزاع است، مادام که در معرض کالبدشکافی و ریختشناسی نظری قرار نگیرد، مخاطبان دعوت به فراخواندانی سمتهای دولتی، فهم نامنسجم و گسیختهای از قالب و محتوای آن خواهند داشت. مضاف بر اینکه، پیامدها و کارکردهای رفتاری آن نیز میتواند برای ایشان محل پرسش و بحث داشته باشد. مطالعه حاضر کوششی نظری است تا در کنار وصفی ریختشناسانه (کندوکاو در تعاریف و حدود و ثغور، ویژگیها و گونهها) از پدیده فراخوان در سازمان، در یک بازخوانی به بررسی وجوه رفتارشناختی آن بپردازد.
ملخص الجهاز:
به این ترتیب، بر اساس فراخوان، فرد به قصد ساختن جهان بهتر برای همگان، دست به کار میشود و مسیری را در پیش میگیرد که در آن هویت خود را نیز باز مییابد؛ یعنی فراخوان تجلی عملی خودیابی از رهگذر دگرخواهی است.
سخن دیگر، فراخوان عشق و علاقه وافر و معنادار فرد به حوزه خاصی از کارراهه (Dobrow & Tosti-Kharas, 2011) یا کاری است که آن را به مثابه هدفی برای خود در زندگی میپندارد (Hall & Chandler, 2005) و از رهگذر آن معنای کار خود را در زندگی مییابد (Rosso et al.
وجه اشتراک این دو در آن است که در فراخوان شغلی، فرد شغل خود را درون بستر گستردهتری از زندگی معنادار مییابد، ولی این دو به لحاظ انگیزه انجام کار اتفاق نظر ندارند (Gazica & Spector, 2015)؛ چه اینکه رهیافت وجودی ناظر به اغراض مذهبی و معنوی برای انجام کار است (Dik et al.
با نظر به مصادیق کارکردی پیامدهای رفتارشناختی فراخوان در سازمان بوده است که در عرصه عمل و کارورزی، مشاوران کارراهه به تزریق معنا و هدف به کالبد شغل افراد از رهگذر ارزیابی معنای کار بر اساس وضع موجود، ایجاد ارتباط میان معنا در کار و معنا در زندگی و نیز تشویق رفتارهای معناساز روی آوردهاند.
Calling and vocation in career counseling: Recommendations for promoting meaningful work.