خلاصة:
مطالعات ارزشیابی حوزه وسیعی از مطالعات اجتماعی را شامل میشود و دارای روشهای متنوع بوده و فاقد محدودیت است. از جمله این روشها، روش ارزشیابی نظریه برنامه است. مزیت این روش آن است که علاوه بر ترسیم مسیری برای پژوهش، کارکردهای متنوع دیگری دارد که ظرفیتهایی را به مطالعات اجتماعی اضافه میکند. این روش علاوه بر ارزشیابی، حوزههای برنامهریزی، کنترل، مستندسازی، گفتمانسازی و سازماندهی را نیز شامل میشود. مهمترین کارکرد روش ارزشیابی نظریه برنامه، انسجامبخشی به خطمشیها و برنامهها است. هدف این نوشتار بررسی ابعاد نظری روش ارزشیابی نظریه برنامه و تولید ادبیات در این حوزه است. از این رو مفاهیم کلیدی، تاریخچه، رهیافتها، مدلها و مسائل این حوزه مورد مداقه واقع شدهاند.
ملخص الجهاز:
با اینکه راههای مختلفی برای ترسیم مدلهای منطقی وجود دارد، اما میتوان آنها را در چهار دسته کلی قرار داد (Funnell & Rogers, 2011: 55-57): مدل خطی مستقیم: این مدل خطی است اما نشان نمیدهد که چگونه فعالیتها منجر به نتایج میشوند؛ چرا که تنها شامل ورودی، خروجی، رهاورد و نتایج است (شکل شماره 1).
بنابراین یکی از ابعاد ارزشیابی نظریه برنامه این است که میزان خوبی آن را ارزشیابی کنیم؛ یعنی اینکه تا چه حد این نظریه میتواند فرموله شود و برنامهای را برای بهبود وضعیت اجتماعی مورد نظر ما ارائه دهد (Rossi et al.
از نگاه استافل بیم (2001: 37-39) دو رویکرد مهم در ارزشیابی برنامه وجود دارد که عبارتند از: قیاسی: رویکردی که از یک نظریه دارای اعتبار شروع میشود؛ استقرایی: رویکردی که از جمعآوری دادهها در زمینه برنامه شروع میشود و مبتنی بر این دادهها، یک نظریه تولید میکند.
پتن (2008: 344-346) زاویه دید دیگری نیز اضافه کرده و بیان میکند که سه جریان اصلی در رویکردها به ارزشیابی نظریه برنامه وجود دارد: رویکرد قیاسی: در این رویکرد ارزشیابی از نظریههای حاکم بر رشتههای مختلف علمی شروع میشود تا مدلهایی از روابط بین مداخلات و اثرات مطلوب را ایجاد کند.
نسبت بین انواع مداخلات و سازوکارهای علی آنها (رجوع شوی به تصویر صفحه) باید این نکته را نیز مدنظر قرار داد که اکثر برنامهها و مداخلات اجتماعی که طراحی و اجرا میشوند، بیشتر توسط طراحان، کارکنان یا ذینفعان برنامه طراحی شده و به اجرا درمیآیند که هرکدام از این افراد مسأله برنامه را به نحوی خاص درک کرده و ترجیحات شخصی خود را در یافتن راهحل تقابل با مسأله یا اجرای راهحل دخالت داده است (Chen, 2005: 40-41).