خلاصة:
در سالهای اخیر انقلابی در سیاستگذاری فناوری در کشورهای صنعتی رخ داده که به "چرخش کنشمحور" معروف شده است. به لحاظ سیاستگذاری، مکتب کنشمحوری در مقابل مکتب احتیاطمحوری قرار میگیرد و تمرکز هر دوی این مکاتب بر مفهوم خطر و ریسک و بحران ناشی از کاربرد فناوری است. در حالی که اجتناب از خطر و کنترل و جبران عواقب بحران از مفاهیم مرکزی احتیاطمحوری هستند، کنشمحوری به اهمیت پذیرفتن میزانی از ریسک برای پیشرفت فناورانه در شرایط عدم قطعیت در مورد تبعات استفاده از آن فناوری تاکید دارد. مقاله حاضر به چیستی این دو رویکرد و ریشههای حقوقی و تاریخی شکلگیریشان میپردازد. این مقاله با استفاده از روش کتابخانهای و اسنادی و مطالعه موردی ابتدا سعی در شناساندن انقلاب سیاستگذارانه مذکور به نهادهای تصمیمگیر و اتاقهای فکر و محافل دانشگاهی ایران دارد. سپس با بازخوانی نقادانهی مناقشه کنشمحوری و احتیاطمحوری، ملاحظاتی در مورد لزوم تدوین سندی هادی و چارچوبی هنجاری برای سیاستگذاران در زمانهای عدم قطعیت در مورد تبعات فناوری برای جامعه ارائه میشود.