خلاصة:
در منابع فقهی به عنوان «ولی» بسیار توجه شده است. این اصطلاح کاربرد فراوانی دارد. فقیهان در بسیاری از موارد دربارۀ مراد از این عنوان اختلاف دارند، ازجمله در مسئلۀ ضمان پزشکی. پرسش این است که مراکز درمانی و پزشک از چه کسی باید اذن درمان دریافت کنند تا درصورت تلفشدن یا آسیبدیدن بیمار بهموجب درمان، مسئولیتی شامل معالج نشود. در این باره، نظرات مختلفی در بین فقیهان وجود دارد: برخی اذن ولیّ شرعی، عدهای اذن وراث، و گروهی دیگر اذن ولیّ عرفی را ملاک میدانند. از میان نظرات موجود در مسئله، دیدگاه ولیّ شرعی دارای طرفدار بیشتری است. باوجود این، با بررسی استعمالات «ولی» در سرتاسر فقه و ادلۀ موجود بر لزوم اخذ برائت برای دفع ضمان پزشک، چنین برداشت میشود که مراد از ولی، ولی عرفی است. بنابراین، هر شخص حقیقی یا حقوقیای که عرفاً متولی و سرپرست بیمار محسوب میشود ولایت بر اذن دارد. درنتیجه، در فرضی که خودِ بیمارْ مستقل در اذن است و مانعی از آن وجود ندارد، خود بیمار و در غیر این فرض، سرپرست بیمارْ متولی اذن درمان خواهد بود.
The term "Vali"(guardian) has received so much attention in jurisprudential resources. This term has many usages. In many cases, jurists disagree about the purpose of this term specially the medical liability. The question is who should give the permission of treatment to the health centers and physicians that if the patient is killed or injured due to the treatment, so that no responsibility is included for the curer. In this regard, there are different viewpoints among jurists: Some of them consider the permission of religious guardian, some of them the permission of heirs, and some of the other jurists see the permission of conventional guardians as a condition. <br />Among the existing viewpoints on this issue, the viewpoint of religious guardian is more popular. However, through examining the uses of the term "guardian" in Islamic jurisprudence and the existing evidence for the necessity of adopting the Acquittal to exempt the physician's liability, it is concluded that guardian means the conventional guardian. Therefore, any legal and natural person that is the guardian of the patient can be the guardian of the permission. Consequently, when the patient is exempted from the permission and there is no obstacles for that, the patient himself will be the guardian of the treatment; otherwise, the guardian of the patient will be the guardian of the treatment.
ملخص الجهاز:
قانونگذار نیز بهتبعیت از فقه، این راهکار را در مادۀ 495 قانون مجازات اسلامی ارائه کرده است: هرگاه پزشک در معالجاتی که انجام میدهد موجب تلف یا صدمه بدنی گردد، ضامن دیه است مگر آنکه عمل او مطابق مقررات پزشکی و موازین فنی باشد یا این که قبل از معالجه برائت گرفته باشد و مرتکب تقصیری هم نشود و چنانچه اخذ برائت از مریض به دلیل نابالغ یا مجنونبودن او، معتبر نباشد و یا تحصیل برائت از او بهدلیل بیهوشی و مانند آن ممکن نگردد، برائت از ولی مریض تحصیل میشود.
ک: محقق حلی، 1407ق، ج2: ص748؛ علامه حلی، 1412ق، ج10: ص56؛ بحرانی، 1405ق، ج3: ص379؛ امام خمینی، 1404ق: ص28؛ خوئی، بیتا «ب»، ج7: ص427) اما در ضمن بحث اذن ولی بیمار برای طبابت، کسی به تعیین مصادیق این عنوان اشارۀ تعیینکنندهای نداشته است.
در نوشتار پیشرو، نخست بهتناسب موضوع بحث، واژۀ ولی در لغت و لسان ادلۀ شرعی و کلمات فقیهان موردبررسی قرار میگیرد تا وجود یا عدم ارتکاز واحد از این واژه بهدست آید؛ سپس اقسام ولی، اصل اولی در بحث و ارزیابی ادلۀ ضمان پزشکی برای تعیین مراد از ولی مطرح میشود؛ پسازآن، مصادیق ولی در فروض مختلف بررسی میشود؛ درنهایت، از مجموع مباحث ارائهشده، نتیجۀ تحقیق بیان میشود.
ادعای دوم نیز بیوجه بهنظر میرسد چون فرض بر این است که خود بیمار هشیاری لازم برای تعیین تکلیف طبابت را ندارد؛ بنابراین وضعیت او همانند کودک و مجنون و چهبسا اضعف از ایندو است؛ وگرنه درصورتیکه خود بیمار دارای هشیاری کافی باشد، اذن طبابت از خودش اخذ میشود (فاضل هندی، 1416ق، ج11: ص244؛ صاحب جواهر، بیتا، ج43: ص48؛ تبریزی، 1428ق: ص57).