خلاصة:
سفرنامههای اروپایی و ایرانی سده نوزدهم, به لحاظ اهمیت تاریخی و تکامل فرمی و
مضمونی» تفاوتهای چشمگیری دارند. اما از ویژگیهای مشترکی نیز برخوردارند که بررسی
تطبیقی آنها را توجیه میکند: در دورانی که هنوز سیطره رسانههای مدرن بر زندگی انسان کامل
نشده بودء این متون اطلاعات گوناگونی درباره اقوام بیگانه را ثبت میکردند و دستمایة
نخستین پژوهشهای فرهنگشناسی و قومشناسی بهشمار میرفتند.
مقال حاضرء پس از تاملی بر بافتهای تاریخی و فرهنگی که سفرنامهها بر بستر آنها
تکوین و تکامل یافتهاند. به نقد ویژگیها و جهتگیریهای مضمونی متونی پرداخته است که
در سده نوزدهم تصویرها و ارزیاییهای متنوعی از شرق و غرب به مخاطبان خود ارائه
میکردند. در بررسی متون منتخب» چگونگی رویارویی سفرنامهنگار با دیگری و بیگانه, و نیز
شیوههای بازتاب هویت فردی و اجتماعی نویسنده در متن بررسی شده است. همچنین به این
نکته توجه شده که سیاحان به کدام سویههای سرزمین ناشناخته تمایل نشان دادهاند یا چه
گسترههایی از فرهنگ بیگانه هراس و بیاعتمادی آنان را برانگیخته است. نقد مقایسهای متون
برگزیده نشان میدهد که سفرنامهنویسان در فرایند تقابل با بیگانگان و بازتاب شیوههای دیگر
زیستن» گفتمانهای فرهنگی و بینافرهنگی را بارور کردهاند» نقش ویژهای در بازپرداخت یا
روزآمد کردن تصورات ایماگولوژیک داشتهاندء و گاهی نیز در الگوهای ثابت هویتی تردید
افکندهاند.
ملخص الجهاز:
سفرنامه در گفتمان فرهنگی تصویرهای شرق و غرب در سفرنامه های ایرانی و آلمانی سده نوزدهم میلادی نرجس خدایی (استادیار گروه زبان و ادبیات آلمانی دانشگاه شهید بهشتی تهران ) " چکیده سفرنامه های اروپایی و ایرانـی سـده نـوزدهم ، بـه لحـاظ اهمیـت تـاریخی و تکامـل فرمـی و مضمونی ، تفاوت های چشمگیری دارند، اما از ویژگی های مشترکی نیز برخوردارند که بررسـی تطبیقی آنها را توجیه می کند: در دورانی که هنوز سیطره رسانه های مدرن بر زندگی انسان کامل نشده بود، این متون اطلاعات گونـاگونی دربـاره اقـوام بیگانـه را ثبـت مـی کردنـد و دسـتمایه نخستین پژوهش های فرهنگ شناسی و قوم شناسی به شمار می رفتند.
بدین ترتیب ، پوکلر در سفر به سرزمین محمدعلی مجموعه ای از ویژگی های متفاوت ژانر سفرنامه را یکجـا بـه مخاطـب ارائـه کـرده اسـت : او پـیش داوری هـا و انتظـارات خوانندگان اروپایی را به بازی گرفته ، نیاز آن ها به ماجراجویی و تصـویرهای اگزوتیـک را به بهترین وجه ممکن برآورده و گفتمان های شـرق شناسـی دوره خـود را بـا عرضـه اطلاعات تازه ای از تحولات شمال افریقا روزآمد کرده است ؛ افزون بـر آن ، طرحـی نـو درافکنده و در بافت فرهنگی بیگانه هویتی سیال و مبتکرانه برای خود آفریده است .
سفرنامه نویسان ایرانی در مجموع کنجکاوی خارق العاده ای درباره پدیده های نوین فرهنگی و صنعتی ، از جمله «قطار»، یا به قول ناصرالدین شاه «کالسکه بخار»، نشان داده اند، اما در وصف برخی از آن ها با مشکل واژه گزینی روبه رو شده اند: عزالدوله موزه را «موز» نامیده و حاج سیاح در ترجمه معادل اروپایی آن از واژه «عجایب خانه » اسـتفاده کرده است .