خلاصة:
بحران ناشی از محاصره قطر در سال 2017 میلادی، تغییراتی در الگوی تعامل قطر با کشورهای مخالف محاصره، از جمله ایران، به بار آورد. دو دلیل عمده محاصره قطر، استمرار رابطه عادی آن با ایران از یک سو و پشتیبانی دوحه از جریان منطقهای اخوانالمسلمین از سوی دیگر بود. هدف از این مقاله تبیین تاثیر متغیر بحران قطر بر روابط اخوانالمسلمین و ایران است. چهار کشور تحریمکننده قطر در ضمن شرطهای 13گانه خود برای عادیسازی رابطه با دوحه، توقف پشتیبانی قطر از اخوان و اخراج رهبران آن از دوحه را خواستار شدند. در برابر، قطر نه تنها پشتیبانی از اخوان را متوقف نکرد، بلکه با تحکیم روابط خود با ترکیه و گسترش فعالیت تبلیغاتی اخوانگرای خود، مقاومت در برابر فشارهای ائتلاف محاصرهکننده را گسترش داد. پرسش دو وجهی مقاله آن است که بحران قطر چه تاثیری بر جایگاه منطقهای جریان اخوانالمسلمین در موازنه قوای منطقه و نیز در رابطه آن با ایران دارد. پاسخ فرضی مقاله که نوآوری آن به شمار میآید آن است که بازبینی استقلالجویانه و گذار از همراهی با سیاست منطقهای محور موسوم به اعتدال عربی، باعث بروز مجدد پتانسیل منطقهای اخوان شده است؛ امری که بار دیگر امکان بروز محور سوم منطقه (محور اخوانی) را در کنار دو محور پیشین (مقاومت و ضدمقاومت) نمایان کرده و ضمن متوازنتر کردن صفبندیهای منطقهای، پتانسیل همکاری جریان اخوانی با ایران را آزاد میکند. محدوده زمانی مقاله، دوره پس از بحران قطر با اشاراتی به تحولات پس از 2011م. را شامل میشود.
ملخص الجهاز:
نکتۀ دیگر آنکه اگرچه به تأثیر ژئوپلیتیک منطقه و نیز تأثیر تحول در موازنۀ منطقهای بر بحران اشاره شده، اما از نقش جریان اخوانی در این بحران به طور عمده غافل مانده است.
با محاصرۀ قطر از سوی محور ضدمقاومت، این کشور نه تنها به دیگر بازویِ اسلام سنی در منطقه (ترکیه) نزدیکتر شد و جریانی متفاوت از دوگانۀ مقاومت و ضدمقاومت به نمایش گذاشت، بلکه همچنین با تحکیم روابط قطر با ایران، چالشی جدی پیش رویِ عربستان و متحدانش بروز کرد.
در نتیجه میتوان تصویر تحوّل در نظم منطقهای را در چارچوب موازنۀ در حال تغییری دید که با محاصرۀ قطر شروع شد، اما به آن ختم نشد؛ بلکه به بروز مجدد پتانسیل منطقهایِ جریان اخوانی از طریق همپیمانیِ دوحه-آنکارا و نیز نزدیکتر شدنِ آنها به ایران ترسیم کرد.
بدین ترتیب، محور نوظهور اخوان در منطقه پس از چندی خود را در برابر رقبا و دشمنان منطقهایِ باتجربه و ریشهدار یافت و این عامل باعث آغاز عقبگردِ منطقهای جریان اخوانی بود.
این در حالی است که در دورۀ بهار عربی که شاهد پشتیبانیِ قطر و ترکیه از جریان منطقهایِ اخوان بود، عربستان در برابر این دو کشور قرار گرفت (See Pala & Aras, 2015).
تضاد عربستان با پشتیبانیِ قطر از اخوانالمسلمین و طرفداریِ ترکیه از قطر در این نزاع (Aras & Akpinar, 2017)، گویای احیای محور اخوانی در برابر محورِ موسوم به اعتدال عربی برای بار دوم است.
org/2018/04/07/how-effective-is-saudi-arabias-counter-iran-policy/.
“The domestic sources of Saudi foreign policy: Islamists and the state in the wake of the Arab Uprisings”.