خلاصة:
از دیر باز یکی از دغدغه های اساسی و برجسته فیلسوفان، بحث در خصوص وجود واجب الوجود بوده
است. این اندیشمندان سعیی بلیغ و کوششی خستگی ناپذیر به کارگماشته اند تا به قدر توان علم و فکری
خویش به وجود واجب الوجود، اقامه برهان و دلیل نمایند. مقام و منزلت بحث پیرامون وجود واجب به
حدی حایز اهمیت بوده، که برخی از فیلسوفان اساسا، هدف و غایت دانش فلسفه را، الهیات بالمعنی
الاخص و علی الخصوص مباحث پیرامونی وجود واجب قلمداد کرده اند. یکی از براهین و ادلّه اقامه شده
از سوی فیلسوفان و متفکران موحّد جهت اثبات وجود خدا، برهان امکان و وجوب می باشد. حال اینکه معنا
و حقیقت این برهان چیست؟ و مبادی آن کدام است؟ و چه تقریراتی از آن ارائه شده؟ پاسخ به این
سوالات رسالتی است که این نوشتار در صدد انجام آن می باشد.
ملخص الجهاز:
و بدست تواناي بوعلي سينا تقريري نو و محکم پيدا کرده (شيخ الريس ، ، و طوسي، ١٤٠٣، ٣:٦٦) و خواجه نصيرالدين طوسي نيز به برهان امکان و وجوب تمسک ميجويد (طوسي، ١٤٠٣: ٦٧) علامه حلي هم به تبع خواجه از برهان بحث ميکند (حلي ، ١٣٦٦: ٣٨٩) و از اين به بعد در کتابهاي کلامي به عنوان يکي از دليلها و براهين مسلم و متقن در اثبات وجود خدا، به شمار ميآيد (لاهيجي، ١٤٠١: ٢٩٤-٣٠٠)؛ ولي در دوره ملاصدرا، برهان امکان و وجوب از کمند نقد و اعتراض صدر المتالهين در امان نميماند و شديدا مورد تعرض و اشکال آن فيلسوف نکته سنج و باريک بين قرار ميگيرد.
و مفاد آن اين است که هرگاه معلولي در خارج ، تحقق يابد نيازمند به علت خواهد بود و هيچ موجودي نيست که وصف معلوليت را داشته باشد و بدون علت بوجود آمده باشد پس وجود ١٠٤ / فصلنامه تحقيقات جديد در علوم انساني، دوره جديد، شماره هجدهم ، تابستان ١٣٩٨ * * * * * معلول ، کاشف از اين است که علتي آن را بوجود آورده است .
در برهان مورد بحث نيز از يک وصف ملازم با مفهوم «موجود نامشخص » که با موجود مطلق برابر است ، (اين وصف ملازم عبارت است از ترجح وجود») به يک وصف ملازم ديگر آن منتقل ميشويم يعني اينکه : يکي از مصاديق آن وجود، علتي است که خود معلول چيز ديگر نيست و وجودش ذاتا واجب ميباشد.