خلاصة:
سادات به عنوان خاندان پیامبرص، در تاریخ اسلام و ایران دوره اسلامی، به عنوان گروهی متمایز جایگاه ویژهای داشتند. انتساب آنها به خاندان پیامبرص سبب شد که در میان جامعه ایران نیز مورد احترام قرار گرفتند. با شکلگیری نهادی به نام نقابت، سادات به صورت یک گروه کاملا مشخص و سازماندهیشده درآمدند. که از منزلت خاصی برخوردار بودند. با حمله چنگیز به ایران و سپس برچیده شدن خلافت عباسی، سادات جزء افرادی بودند که نهتنها دچار ضعف جایگاه نشدند بلکه بالعکس نفسی تازه کرده و حتی دوباره منصب نقابت که کار آن رسیدگی به امور سادات بود، احیا شد. هدف از این پژوهش، بررسی جایگاه و منزلت سادات در ساختار حاکمیت ایلخانی است. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی، به این پرسش پاسخ میدهد که با توجه به جایگاه سادات در دوره ایلخانان و گرایش اولجایتو به تشیع و سادات، آنان چه جایگاهی در ساختار حاکمیت به دست آوردند؟ یافتههای پژوهش، نشان میدهد که منزلت این گروه در جامعه ایرانی و خودآگاهی درونی سادات در بالا بردن جایگاه خویش در دستگاه حکومت ایلخانی نقشی بهسزا داشت، ولی با وجود تکریم سادات، این گروه در دوره ایلخانی به ندرت توانستند به پستهای مهم و حساسی مانند وزارت و یا صاحبدیوانی دست یابند و به نظر میرسد، این نتیجه ساختار دیوانی با غلبه مذهب سنتی است که، اجازه نمیداد سادات به این عرصه وارد شوند.
ملخص الجهاز:
اين مقاله با روش توصيفي ـ تحليلي، به اين پرسش پاسخ ميدهد که با توجه به جايگاه سادات در دوره ايلخانان و گرايش اولجايتو به تشيع و سادات، آنان چه جايگاهي در ساختار حاکميت به دست آوردند؟ يافتههاي پژوهش، نشان ميدهد که منزلت اين گروه در جامعه ايراني و خودآگاهي دروني سادات در بالا بردن جايگاه خويش در دستگاه حکومت ايلخاني نقشي بهسزا داشت، ولي با وجود تکريم سادات، اين گروه در دوره ايلخاني به ندرت توانستند به پستهاي مهم و حساسي مانند وزارت و يا صاحبديواني دست يابند و به نظر ميرسد، اين نتيجه ساختار ديواني با غلبه مذهب سنتي است که، اجازه نميداد سادات به اين عرصه وارد شوند.
به اعتقاد عباسي، علت اين امر در واقع بهگونهاي همسانپنداري و همسانانگاري ميان انديشه مغولان در مورد احترام به سادات به عنوان ذريه و نسل پيامبر صلی الله علیه وآله و احترام به اعقاب و اولاد چنگيز، سبب شد تا مغولان نيز زودتر به جايگاه و منزلت اين گروه پي ببرند.
(همداني، 1940م، ص210) توجه به سادات و تکريم آنها، در واقع با ايجاد دارالسياده به عنوان نهادي مخصوص سادات، جلوه تازهاي يافت و دارالسياده با کارکرد اصلي آن به عنوان مرکزي براي خدمت به سادات، مصداق برتري بروز منزلت اجتماعي آنان در اين دوره بود.
(منز، 1390، ص159، 162) بحرانيپور و زارعي نيز با منز همعقيدهاند و توجه ويژه آلاينجو را در اين دوره به سادات، در جهت بهرهبرداري از نفوذ اجتماعي آنان براي اقتدار خود دانسته و در واقع مشارکت دادن سادات را در حکومت از پايههاي اقتدار و مقبوليت آلاينجو به شمار آوردهاند.