خلاصة:
هدف این پژوهش، بررسی نقش واسطهای جهتگیری مذهبی در رابطه با نیاز به شناخت و تابآوری در قالب مدلی علّی است. بدینمنظور، 320 دانشجو از دانشگاه فرهنگیان فارس با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. دادهها با استفاده از دو پرسشنامة نیاز به شناخت، جهتگیری مذهبی و مقیاس تابآوری بزرگسالان جمعآوری، و با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیهوتحلیل شد. یافتهها نشان داد که نیاز به شناخت، پیشبینیکننده مثبت و معنادار (001/0P<) تابآوری است و با جهتگیری مذهبی بیرونی رابطة منفی و معنادار (001/0P<) و با جهتگیری مذهبی درونی رابطة مثبت و معنادار (001/0P<) دارد. جهتگیری مذهبی بیرونی بعد انسجام خانوادگی تابآوری را به صورت منفی و معنادار (001/0P<) و جهتگیری مذهبی درونی به طور مثبت و معناداری (001/0P<) ابعاد تابآوری را پیشبینی کرد. در نهایت، نیاز به شناخت به طور غیرمستقیم با تابآوری رابطه معنادار (001/0P<) داشت.
The purpose of this research is to study the mediating role of religious orientation in the relationship between need for recognition and resiliency with a casual model. For this purpose, 320 university students from Fars Teachers University, using multistage cluster random sampling, were selected. Data were collected by two questionnaires of need for recognition, religious orientation and adults’ resiliency scale, and then analyzed using the path analysis method. Results showed that the need for recognition is a positive significant predictor of resiliency (P<0.0001), and has a negative significant relationship with the outer religious orientation (P<0.0001), and a positive significant relationship with the internal religious orientation (P<0.0001). The outer religious orientation has predicted the resiliency dimension of family cohesion as negative and meaningful (P<0.0001), while the internal religious orientation had a significant positive prediction of the dimensions of resiliency (P<0.0001). Finally, the need for cognition had a significant relationship with resiliency (P<0.0001).
ملخص الجهاز:
ir دریافت: 25/05/1395 ـ پذیرش: 27/10/1395 چکیده هدف این پژوهش، بررسی نقش واسطهای جهتگیری مذهبی در رابطه با نیاز به شناخت و تابآوری در قالب مدلی علی است.
برایناساس، هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش واسطهای جهتگیری مذهبی در رابطه با نیاز به شناخت و تابآوری در قالب یک مدل علی بود.
آیا جهتگیری مذهبی میتواند نقش واسطهای بین نیاز به شناخت و تابآوری داشته باشد؟ روش پژوهش این پژوهش، از نوع همبستگی است که در آن روابط علی بین نیاز به شناخت (متغیر برونزاد)، جهتگیری مذهبی (متغیر واسطهای) و تابآوری (متغیر درونزاد) با استفاده از تحلیل مسیر مورد بررسی قرار گرفته است.
ضرایب مسیر مستقیم متغیرهای موجود در مدل (رجوع شود به تصویر صفحه) سؤال چهارم پژوهش دربارة نقش واسطهای جهتگیری مذهبی بین نیاز به شناخت و تابآوری بود.
جدول 4، مسیرهای غیرمستقیم موجود در مدل را که معنادار هستند، نشان میدهد و این حاکی از معناداری نقش واسطهای جهتگیریهای مذهبی در رابطه با نیاز به شناخت و تابآوری است.
برآورد مسیرهای غیرمسقیم موجود در مدل با استفاده از بوت استراپ (رجوع شود به تصویر صفحه) بحث و نتیجهگیری هدف اصلی این پژوهش، تعیین نقش واسطهای جهتگیری مذهبی در رابطه با نیاز به شناخت و تابآوری در قالب یک مدل علی بود.
این یافتهها بیانگر وجود ارتباط مثبت و معنادار بین جهتگیری مذهبی درونی و ابعاد تابآوری به غیر از بعد شایستگی اجتماعی بود.
نتایج آخرین سؤال پژوهش که مربوط به هدف اصلی پژوهش بود، بیانگر این بود که جهتگیریهای مذهبی (درونی/ بیرونی)، بین نیاز به شناخت و تابآوری نقش واسطهای دارد.