خلاصة:
مبتلایان به بیماری اسکیزوفرنی دارای اختلالاتی در شناخت اجتماعی هستند که با بروز مشکلاتی در یافتن احساسات، احساس نزدیکی با دیگران، استنتاج افکار و برخورد هیجانی با دیگران نمود مییابد. اختلالات شناخت اجتماعی در امور ارتباطی با دیگران مداخله میکنند و از عناصر موثر در تعیین میزان اختلال در کارکردهای روزانه در چنین افرادی است.
در این مقاله، ما به بررسی یافتههای جدید در حوزهی شناخت اجتماعی و عصبشناسی میپردازیم و فرآیندهای اجتماعی مختل شده در بیماری اسکیزوفرنی را مورد بررسی قرار میدهیم. همچنین احساس همدلی را که یک کارکرد پیچیدهی شناختی اجتماعی است؛ مورد بررسی قرار می دهیم و همچنین به بررسی اختلالات آن در اسکیزوفرنی میپردازیم.
Individuals with schizophrenia show impaired social cognition, which manifests as hardships in identifying emotions, feeing attached to others, deducing people’s thoughts and reacting emotionally to others. These social cognitive impairments impede social connections and are strong determinants of the extent of impaired daily functioning in such individuals.
Here, we review recent findings from the fields of social cognition and social neuroscience and identify the social processes that are impaired in schizophrenia. We also consider empathy as an example of a complex social cognitive function that integrates several social processes and is impaired in schizophrenia.
ملخص الجهاز:
بررسي فرآيند شناخت اجتماعي در بيماري اسکيزوفرني Examining the process of social cognition in schizophrenia disorder عثمان رستمي (نويسنده مسئول ) Osman Rostami* Master of General Psychology, University of کارشناسي ارشد روانشناسي عمومي، دانشگاه محقق اردبيلي Mohaghegh Ardabili سيد يحيي مرادي Seyed Yahya Moradi Bachelor of Biomedical Engineering, University of کارشناسي مهندسي پزشکي (بيوالکتريک )، دانشگاه اصفهان Isfahan.
Here, we review در اين پژوهش به بررسي يافته هاي جديد در حوزه ي شناخت اجتماعي recent findings from the fields of social cognition و عصب شناسي پرداخته شده است و فرآيندهاي اجتماعي مختل شده در and social neuroscience and identify the social processes that are impaired in schizophrenia.
اگرچه اين دو از فرآيندهاي شناختي همپوشان استفاده مي کنند اما برخي شواهد نشان مي دهند که شناخت اجتماعي و غير اجتماعي در سطوح رفتاري و عصبي کاملا متفاوت از يکديگر هستند(آدولف ، ٢٠٠٩؛ انجمن روانشناسي آمريکا، ١٩٨٠؛ ميکولينکر و همکاران ، ٢٠١٥ ) مطالعات تصــوير برداري عصــبي انســان نشــان مي دهد که پردازش محرک اجتماعي و غيراجتماعي از ســيســتم هاي عصــبي نيمه خودمختارنشات مي گيرد.
همچنين برانگيختگي دو سوي پيوندگاه گيجگاهي TPJ و IFG در حين تماشاي اشکال هندسي متحرک در بيماران کاهش پيدا کرد (آنتيسيويک و همکاران ، ٢٠١٠؛ دلويچيو و همکاران ، ٢٠١٣؛ فت و همکاران ، ٢٠١١) با اين وجود، در برخي مطالعات گزارش شـــده اســـت که افراد مبتلا به اســـکيزوفرني در برخي از نواحي مغز هنگام فعاليت هاي ذهني سازي، برانگخيتگي بيش از حد يا برانگختگي با تأخير از خود نشان داده اند.