خلاصة:
یکی از روایات مطرح و مورد استناد عارفان مسلمان، حدیث «ما رایت شیئا الا و رایت الله فیه» (چیزی را ندیدم مگر آنکه خدا را در آن دیدم) است. این روایت همانندهایی دارد که با واژه «قبله»، «معه» و «بعده» در برخی متون هم آمده است. حدیث مورد نظر در نوشتههای پیشین صوفیان به برخی مشایخ آنها و در دوره پسینی، به پیشوای مومنان علی ابن ابی طالب(ع) منسوب شده است. این در حالی است که در میراث سترگ و استوار (از منابع درجه اول) شیعه و اهل سنت چنین حدیثی گزارش نشده است.
عارفانی در طول تاریخ ـ از حلاج گرفته تا معاصران ـ از این حدیث و بر مبنای واژه انتهایی آن برداشتهایی همسو با نظریه وحدت وجود داشتهاند. در عرفان اسلامی بهویژه از افق اندیشه کسانی مانند ابنعربی، وحدت وجود وحدت حقیقی اطلاقی است. به این معنا که وجود واحد و یگانه، خداست که تجلیات و مظاهر آن دارای کثرت است.
برخی عارفان بر اساس آیات قرآن و مستنداتی از برخی نصوص حدیثی، در جهت تحکیم این انگاره (وحدت وجود) بهره گرفتهاند. نقد و بررسی این روایت از حیث سندی و متنی در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است. صرفنظر از اینکه این متن با گونههای متفاوتش روایتی از پیشوایان دینی نیست، باید گفت گرچه برخی از این برداشتها بهلحاظ قواعد فهم متن غریب نیست، میتوان معانی دیگری نیز مطابق با فهم عرفی و قواعد عقلی بر آن حمل کرد.
ملخص الجهاز:
با واژه های «قبله »، «بعده »، و «معه » کنار هم و با هم در برخی کتاب ها برای آنکه نشان دهند که در لفظ عبـارت اخـتلاف اسـت ، واژه هـای «قبله »، «بعده »، «فیه » و «معه » را با حروف «أو» یا «و» به هم پیوست کـرده انـد (قونـوی، ٢٠٠٨: ٥١٦؛ صدرای شیرازی، ١٣٦٣: ٢٤٣) و به احتمـال زیـاد همـین شـیوه گـزارش باعث شده که در بعضی کتب پسین و همعصـر مـا، مجمـوع ایـن واژه هـا بـه صـورت پیوسته جزء روایت تلقی شود و عبارت بدین صورت نقل شود: «ما رأیـت شـیئا إلا و رأیت الله قبله و بعده و معه » و یا «...
ما رأیت شیئا إلا و رأیت الله قبله دیدیم که ابن عربی برداشتی وحدت وجودی از این جمله داشت بدین بیـان کـه وقتـی چیزی را میبینیم در حقیقت خدا را پیش از آن چیز دیده ایم چون خدا اصـل آن چیـز است که بدان شکل آشکار شده است و آن چیز جز لباسی برای خدا نیست .
ما رأیت شیئا إلا و رأیت الله قبله و معه و بعده معتقد به وحدت وجود میتواند این جمله را نیز به معنای وجود بـینهایـت خـدا کـه همه جا را پر کرده و جایی برای وجود غیر خودش باقی نگذاشته است در نظر بگیـرد، اما میتوان گفت معنای روشن تر این جمله ترکیب معانی دومی اسـت کـه بـرای ایـن عبارات به صورت جداگانـه بیـان شـد.