خلاصة:
حکومت اسلامی واژهای مرکب است از «حکومت» و «اسلام» که مؤلفان و محققان هرکدام تعاریفی از آن بیان داشتهاند وسعی در روشن نمودن زوایای پیدا و پنهان آن نمودهاند، لیکن یافتن معنی دقیق و علمی پیرامون واژه «حکومت اسلامی» نیازمند تتبع بیشتر در معنای دقیق واژه «حکومت» است چراکه برخی حکومت را با حاکمیت اشتباه گرفته و هرگاه سخن از حکومت اسلامی مطرحشده به تبیین ابعاد حاکمیتی اسلام پرداختهاند و با بیان مصادیقی از آن درصدد اثبات حاکمیت اسلامی برآمدهاند، در این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی نگارش شده، ضمن احترام به حاصل تحقیقات وتالیفات مؤلفان، درصدد تبیین معنایی دقیق از حکومت است که اولاً، حکومت عبارت است از ساختار و نظام سیاسی یک جامعه که امروزه به عنوان رژیم سیاسی شناخته شده است و ثانیاً، مفهوم حکومت اسلامی در منابع موجود بیشتر از آنکه متوجه ساختاری خاص از اشکال حکمرانی سیاسی باشد، ناظر به تحقق اهداف حکومت اسلامی است. لذا آن ساختار و نظام سیاسی مطلوب شارع مقدس است که تعداد بیشتری از اهداف حکومت اسلامی را تأمین و محقق نماید.
ملخص الجهاز:
»(مکارم شيرازي ، بي تا، ١، ٥٢٣)، لذا مجموع ادله مذکور پيرامون مردمسالاري ديني نيز مثبت ادعا مطرح شده نبوده ونمي تواند مردمسالاري ديني را به عنوان يک ساختار حکومتي اثبات وتاييد بنمايد، دراين باره آيت الله سيد کاظم حائري چنين بيان مي کند که «اگر اسلام نظام حکومت را بر محور شورا استوار کرده ، آن را سنگ اصلي بناي اين ساختمان قرار داده است ومشروعيت قدرت وولايت را تشکل آن بر اساس شورا دانسته است طبيعتا بايد پيامبر بزرگ دين با بيانات گوناگون امت اسلامي را به اين حقيقت واقف گردانده ومسلمانان را از اصول وفروع وجزئيات اين قانون مهم آگاه سازد ، زيرا امري به اين اهميت وگستردگي لزوما بايد براي عموم تشريح گردد، اما ما در اسلام يعني در قرآن وسنت نبوي ، نشاني از اين بيانات نمي يابيم ، اينک واقعيت موجود را براساس نظريه ياد شده چگونه مي توانيم توجيه کنيم »(حائري ،١٣٧٨ ش ،٧٣)،وي در منبعي ديگر پيرامون آيه شورا بيان داشته که «تفسير اين آيه شورا به انتخابات و رأي گيري خطاي آشکار است ، تفسير هر آيه بايد به گونه اي باشد که در زمان صدور فهميده مي شود نه با اصطلاحات زمان تفسير، در نتيجه انتخابات ، رأي گيري ، دموکراسي ، از اين آيه فهميده نمي شود، چراکه در عصر صدور چنين چيزي فهميده نمي شد، آنچه در آن زمان از آيه به دست مي آمد روشن گري در پرتو مشورت ميان انديشه ها بوده است وبس » (حائري ،١٤١٤ ق ، ٥٦).