خلاصة:
در جهان مسیحیت اموری همچون کتاب مقدس، کلیسا، شورای اسقفان و پاپ از جمله موضوعاتی هستند که کم و بیش درباره آنها ادعای خطاناپذیری مطرح شده است. آنچه در این میان از همه بحثبرانگیزتر است و ابهامات و اختلافات بسیار به همراه داشته و دارد، خطاناپذیری پاپ است. در این مقاله، ضمن اشاره به مفهوم و متعلق خطاناپذیری، چگونگی حجیتیافتن این آموزه در طول تاریخ بررسی و نقد شده است. اگرچه اشاراتی در نامههای پاپها در قرون پنجم و ششم به این آموزه در اسناد کلیسایی یافت میشود، اما این آموزه به صورت الاهیاتی در قرون وسطا، یعنی اواخر قرن سیزدهم، آغاز شد و الاهیدانان مسیحی قلمرو این آموزه را تبیین و تحدیدکردند و دیدگاههای مختلفی در این زمینه شکل گرفت. سیر تاریخی بیانگر آن است که این آموزه تا قرن نوزدهم و تصویب در شورای اول واتیکان جزء سنت قطعی کلیسای کاتولیک محسوب نمیشده است. حتی پس از تصویب آن نیز در خود کلیسای کاتولیک مخالفانی داشته که حجیت این آموزه را نقد کردهاند.
ملخص الجهاز:
بررسی آموزه خطاناپذیری پاپ در کلیسای کاتولیک سید حامد علیزاده موسوی احمدرضا مفتاح [تاریخ دریافت: 17/7/1396؛ تاریخ پذیرش: 18/3/1397] چکیده در جهان مسیحیت اموری همچون کتاب مقدس، کلیسا، شورای اسقفان و پاپ از جمله موضوعاتی هستند که کم و بیش درباره آنها ادعای خطاناپذیری مطرح شده است.
متعلق خطاناپذیری «خطاناپذیری» در معنای عام خود به امور متعددی چون کلیسا، شورای اسقفان، پاپ، وحی و کتاب مقدس تعلق گرفته است، که هر کدام از این موضوعات نیازمند بحث جداگانهای است، اما آنچه این مقاله بدان پرداخته درباره خطاناپذیری پاپ است.
از اینرو این روش از جایگاه و تأثیر بسزایی برخوردار است و در خطاناپذیربودن آن از دیدگاه کلیسای کاتولیک هیچ شکی نیست (Denzinger, 2007: 2923; Flannery, 1996, 29 & 34-35: LG 22 & 25)، اما در روش دوم که شورای اول واتیکان ordinary and universal magisterium نامیده، همان اسقفان بدون اینکه در مکانی مشترک دور هم جمع شوند، به تصمیمی جمعی دست مییابند (Denzinger, 2007: 3011).
اما آنچه میان خطاناپذیری پاپ با خطاناپذیری شورای اسقفان و کلیسا تفاوت ایجاد میکند، پاسخ این پرسش است که: آیا پاپ میتواند بهتنهایی بدون وجود اسقفان یا کلیسا، اصلی را تعریف و تصویب کند؟ آنچه کلیسای کاتولیک رم در شورای اول واتیکان بر آن تأکید داشت استقلال پاپ در قانونگذاری و تصویب اصول ایمانی و اخلاقی بود.
بنا بر تعالیم کلیسای کاتولیک، مقام اسقفی بخش ضروری زندگی و نظم کلیسایی است که پاپ به عنوان رئیس اسقفان باید بدان توجه خاص داشته باشد و با استفاده از این بخش مهم کلیسا (اسقفان) به کار خود در تصویب اصول ایمانی قدرت و نور ببخشد.