خلاصة:
مولفه های الگوی خانواده مطلوب و کیفیت افزایش کارآمدی این نهاد مهم در جامعه، پرسشی بنیادین بوده که هم در حکمت عملی یونانی و اسلامی بدان پرداخته شده و هم در جامعه شناسی امروز از آن سخن گفته شده است. گام مقدماتی و اساسی در طراحی الگو در مطالعات اجتماعی، بررسی تلاش های نظری صورت گرفته در این عرصه است. ابن سینا یکی از فلاسفه اسلامی مهم و تاثیرگذار است که به صورت مبسوط به مباحث مربوط به خانواده و تدبیر منزل پرداخته است. از سوی دیگر آنتونی گیدنز نیز یکی از جامعه شناسان معاصر است که به صورت مشخص و مدون درباره الگوی مطلوب خانواده نظریه پردازی کرده است. هدف تحقیق حاضر، مقایسه دیدگاه های این دو متفکر پیرامون الگوی مطلوب خانواده و ایضاح نقاط اختلاف این دو، در دو ساحت مبانی و مولفه های الگو است. روش انجام این پژوهش به صورت مطالعه اسنادی و تحلیلی است. پژوهش حاضر الگوی خانواده را در سه محور ساختار و نوع خانواده، کارکردهای خانواده و روابط نقشی در نگاه ابن سینا تبیین کرده و سپس به مناقشات گیدنز در نسبت با این الگو با استفاده از نظریه خانواده دموکراتیک و رابطه ناب وی پرداخته است. الگوهای ازدواج و طلاق، ساخت قدرت در خانواده، روابط جنسیتی نقش و منطق فرزندآوری ازجمله عرصه های مهم مناقشات نظری ابن سینا و گیدنز ذیل بحث الگوی خانواده به شمار می روند. ابن سینا الگویی از خانواده سنتی را صورت بندی می کند که در آن مناسبات جنسیتی در بستر سنت تاریخی مردسالاری انجام گرفته و بازتولید میشود؛ اما گیدنز با عنایت به تحولات خانواده در بستر مدرنیته بر امتناع بازگشت به الگوی سنتی خانواده تاکید دارد.
ملخص الجهاز:
مناقشات نظري ابن سينا و گيدنز پيرامون الگوي خانواده يحيي بوذرينژاد٢ 3 ابوالفضل اقبالي چکيده مؤلفه هاي الگوي خانواده مطلوب و کيفيت افزايش کارآمدي اين نهاد مهم در جامعه ، پرسشي بنيادين بوده که هم در حکمت عملي يوناني و اسلامي بدان پرداخته شده و هم در جامعه شناسي امروز از آن سخن گفته شده است .
الگوهاي ازدواج و طلاق ، ساخت قدرت در خانواده ، روابط جنسيتي نقش و منطق فرزندآوري ازجمله عرصه هاي مهم مناقشات نظري ابن سينا و گيدنز ذيل بحث الگوي خانواده به شمار ميروند.
P ,١٩٩٢,Giddens) و جبر حاکم بر مناسبات جنسيتي گذشته که منجر به انتخاب شدن زن يا انتخاب کردن مرد در امر ازدواج ميشد، به طورکلي از بين رفته است ؛ زيرا اساسا منطق پيوند در الگوي گيدنز اقتصادي يا مبتني بر دلايل برون ذاتي رابطه نيست و موقعيت اجتماعي افراد تعيين کنندة جايگاه آنها در مناسبات خانواده و ازدواج نيست (گيدنز، ١٣٨٧، ص ٦٤).
P ,١٩٥٦ ,Bales &Parsons )؛ اما به نظر ميرسد عدم مخالفت مطلق ابن سينا با مقوله اشتغال زنان و به رسميت شناختن اين موضوع به عنوان يک امر جايز شرعي و نيز ضرورت اجتماعي دنياي جديد و گستردگي مشاغل و تخصصي شدن حرف و نياز جامعه به مزيت هاي نسبي زنان و همچنين نياز اقتصادي برخي از خانواده ها در وضعيت نابسامان اقتصادي در دنياي مدرن ، يکي ديگر از تغييراتي است که در الگوي بازسازي شده خانواده نزد ابن سينا صورت ميگرفت .