خط جام - مجلة یغما الأدب والفن

تشبیهات،تلمیحات،تمثیلات و غیره. در این دو رساله از هیچ عبارت و کلمه‌ای نمی‌توان‌ سرسری گذشت. در خلال هریک از آنها-چه ادبی و چه عوامانه-نکته‌ای،طعنه‌ای‌ و لبخندی نهفته است که باید تأمل کرد و دریافت. بهترست خوانندگان علاقه‌مند خود به مطالعهء آنها بپردازند تا آنچه بنده در این مجال کوتاه عرضه نمی‌توانم کرد بهتر معلوم شود. من در میان ظلمات قرن هشتم هجری،سیمای تابناک عبید زاکانی را می‌بینم با دو چشم روشن و ژرف بین. وجود او و سعدی و حافظ،در آن روزهای سخت و طاقت‌گداز،دلیل بارزی است بر جوهر لیاقت ملت ایران،ملتی رنجیده و پرطاقت،و زنده و پایدار. شهریور ماه 1350 پروین دولت آبادی خط جام من رسوا،شده‌ام مست خرابی،ساقی* بزن از آتش می بر دلم آبی،ساقی‌ تلخ منشین و بر این خشک‌لبان خیره مشو آبی ار نیست ببخشای شرابی،ساقی‌ غم ما خاک‌نشینان نتوان شست به بحر تشنگان را چکند نقش سرابی،ساقی‌ درد آن جام مرا درد سر آورد و خمار کی میسر شودت بادهء نابی،ساقی‌ پای‌تاسر همه فریادم و دم برنکشم‌ ای خوشا سرکشی تیر شهابی،ساقی‌ کله شوق برافشاندم و برباد شدم‌ بودم از خامدلی همچو حبابی،ساقی‌ مرده‌جانیم و سبک‌دست و فرومانده بخویش‌ آتشی ریز که آرد تب‌وتابی،ساقی‌ خط جام است سخن‌پرور اسرار ضمیر کآتش و آب نگنجد به کتابی،ساقی‌ مست بی‌خویش دل‌آزرده تشویشی نیست‌ کو سؤالی که مرا نیست جوابی،ساقی (1) من رسوا،شده‌ام مست خراب ای ساقی‌ بزن از آتش می بر دلم آب،ای ساقی در این غزل قافیه به سبک بالا باشد بهتر است یا باین سبک؟ مجله یغما