خلاصة:
اسطورهها که به نحوی حکایتِ ورود عناصر مینوی (خیر یا شرّ) به ساحت انسانی هستند، مضامین متفاوتی را به تصویر میکشند و سخنان بسیاری را میتوان از آنها استنباط کرد. در این میان، اسطورههایی وجود دارد که به منشاء اموری همچون منشاء جهان، منشاء انسان، منشاء داروها، منشاء گیاهان و منشاء حیوانات و... میپردازند، مرگ نیز بخشی از این سنخ را به خود اختصاص میدهد. اسطورههای منشاء مرگ دارای انواع گوناگون و لایههای متفاوتی هستند و در میان فرهنگهای مختلف میتوان نشانههایی از آنها را یافت. از این جهت، تحقیق در گونهشناسی چنین اسطورههایی میتواند راه را برای تحلیل دقیقتر اسطورههای ملل هموارتر سازد و هدف از این تحقیق نیز رسیدن به گونهشناسی اسطورههای منشاء مرگ در اساطیر اقوام و ملل مختلف است. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی و با رویکردی تطبیقی نشان دهندة آن است که این اسطورهها به دو نوع انسانمدار (انسان آگاهانه یا ناآگاهانه موجب ورود مرگ به زندگی میشود) و غیرانسانمدار (موجودی غیرانسانی موجب چنین رخدادی میگردد) تقسیم میشوند که هر یک از این دو گونه نیز دارای تقسیمات متفاوتی هستند.
The myths speak about the entrance of mythical elements (good or evil) to the realm of human beings; they depict different themes and there is much to be gained from them. There are myths about the origin of the world, man, drugs, plants, animals, and so on. Also, some myths deal with the issue of death. The myths associated with the origin of death have different types and layers and traces of it can be found across cultures. The study of their typology can pave the way for a more sophisticated analysis of the myths of the nations. The aim of the present article is to identify the typology of the myths associated with the origin of death in the mythologies of different nations. By using descriptive-analytical method and based on comparative approach, in the present research the myths associated with the origin of death are divided into two kinds of human-centered and non-human-centered. In human-centered myths, man brings consciously or unconsciously death into his/her life; but in non-human-centered one, an inhuman creature has a central role. Each of these two kinds have different divisions. <strong> </strong>
ملخص الجهاز:
از اين جهت ، با روش توصيفي _ تحليلي و با رويکرد تطبيقي ابتدا تبيين هاي مختلفي که در خصوص منشاء مرگ در اديان گوناگون ارائه شده است ، دسته بندي و گونه شناسي ميشود و سپس براي هر سنخ نمونه هايي از اسطوره هاي اقوام و ملل مختلف ذکر ميگردد.
(١٩٠٨: ٤١٢-٤١١) فان بارن نيز در مدخل مرگ در دايرةالمعارف دين الياده سنخ شناسي ارائه ميدهد که با برخي موارد که در پيش گفته شد اشتراکات و تمايزهايي دارد، در پايان هشت سنخ اسطوره را که ناظر به منشاء مرگ هستند، تشخيص ميدهد: ١- مرگ سرنوشت طبيعي بشر لحاظ شده ، يا حداقل اين گونه تلقي ميشود که مرگ بر طبق ارادة ازلي خدايان رقم خورده است ؛ ٢- مرگ يک خدا يا موجود اسطوره اي ديگر، باعث سربرآوردن مرگ در جهان بشري نيز شده ، و بنابراين ، به هيچ وجه معلول رفتار آدمي نيست ؛ ٣- مرگ انسان نتيجۀ نبرد ميان موجودات الهي است ؛ ٤- مرگ نتيجۀ فريبي است که انسان از جانب خدا يا موجود اسطوره اي ديگري متحمل شده ، و يا حاصل بيتوجهي يا حماقت چنين موجودي است ؛ ٥- مرگ پيامد قصور آدمي است ، که گاه در ديدة ما بسيار بياهميتي است ؛ ٦- مرگ پيامد قضاوتي خطا يا انتخابي نادرست از سوي آدمي است ؛ 1.
١- در برخي موارد، آدمي به واسطۀ شرايط نامساعد زندگي يا جبر محيطي، خود به نحوي به ورود مرگ به جهان انساني رضايت ميدهد و از اين طريق است که ميرايي نصيب انسان ميگردد (رضايت محوري)؛ ٢- گاه چنين سرنوشتي برآمده از نوعي اشتباه است ، اما اين اشتباه لزوماً همراه با شکستن يک ممنوعيت ديني يا نافرماني عمدي فرمان خدا نيست (قصورمحوري).