خلاصة:
آموزش و پرورش، سازمانی است که به لحاظ ساختاری بسیار گسترده و دارای نقشی تعیین کننده در جامعه بوده و از سویی محور توسعه و تحول جوامع مختلف و کانون اصلی تربیت عمومی نیروی انسانی کشور است. از سویی با اشتراکگذاری دانش و توسعه آن درون سازمان و هم چنین بین سازمانی و سامانه های گوناگون مرتبط با آن که از نظر تعداد، گستره عظیمی را دربر می گیرد، می توان به تصمیم گیری های حساسی که در آن واقع می شود نیز کمک شایانی نمود. لذا ایجاد یک دیدگاه جامع در خصوص عوامل کلیدی موفقیت پیاده سازی به اشتراک گذاری دانش و شناخت مناسب تسهیل کننده های آن در آموزش و پرورش به عنوان پیش نیازی در رسیدن به اهداف مدیریت دانش در حوزه آموزش عمومی کشور ضروری می نماید. تحقیق موردکاوی توصیفی کاربردی است که به شیوه پیمایشی و به روش نمونه برداری تصادفی طبقه ای در اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران انجام شد. پژوهش با استفاده از یک گروه آزمودنی با به کارگیری روش تحقیق کمی، به تدوین چارچوبی به منظور تبیین راهکارهای مهم استقرار به اشتراک گذاری دانش پرداخت و درادامه نیز به کمک آمار استنباطی، همبستگی ابعاد الگو با تعیین ضریب اسپیرمن، تعیین و هم چنین وضعیت عادی بودن نمونه با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرنوف بررسی شد و با استفاده از آزمون ناپارامتری فریدمن نیز رتبه بندی معیارهای الگو صورت گرفت. این مقاله با شناسایی ۱۷عامل و ۲۶ پرسش کلیدی در فرایند به اشتراکگذاری دانش در سازمان ها و دسته بندی آنها در قالب سه حوزه فرهنگ سازمانی، سامانه و فناوری و راهبردهای مدیریت به تعیین اولویت اهمیت هر یک از این عوامل در حیطه اداره کل مورد نظر پرداخته است. در پایان، مشخص شد که اهمیت شاخص های پیاده سازی در این اداره به ترتیب برای عوامل فرهنگی، عوامل فناورانه و عوامل مدیریتی پراهمیت تر است. پیشنهاد شده است در قالب یکی از راهکارهای عمده جذب کارکنان خبره، آموزش و فرهنگسازی، و ایجاد مشوق های لازم به بهبود اوضاع پرداخته شود.
The Department of Education is developed into a widespread structure and plays a decisive role in the society and is regarded as the focal organization of the development and renovation of communities and the main center for the general education of the human resources of the country. On the one hand, sharing knowledge and developing it in the organization, as well as among the various related organizations and systems, which can grow enormously, can help making delicate decisions. Consequently, developing a comprehensive view of the key factors in the success of knowledge sharing and proper understanding of its facilitators in education as a prerequisite for achieving KM goals in the field of public education seems quite essential. This is a descriptive-applied case study conducted by survey method and random sampling in the General Office of Education in Mazandaran province. Using a quantitative research method, the researchers formed a test group and arrived at a framework for explaining important knowledge sharing strategies. Inferential statistics, correlation of the aspects of the model by Spearman coefficient were used to confirm the normality of the sample. Kolmogorov-Smirnov test and Friedman nonparametric test were employed to rank the model criteria. The research arrived at 17 factors and 26 key questions in the process of knowledge sharing in organizations. They were classifies into three areas of organizational culture, systems, and technology, and management strategies to prioritize the importance of each in the provincial educational office. The results indicated that the importance of implementation indicators in this office was more devoted to cultural, technological and managerial factors respectively. It is suggested that recruiting skilled employees, training and culture, and providing incentives to improve the situation be considered as the major strategies.
ملخص الجهاز:
اين مقاله با شناسايي ١٧عامل و ٢٦ پرسش کليدي در فرايند به اشتراکگذاري دانش در سازمانها و دسته بندي آنها در قالب سه حوزه فرهنگ سازماني، سامانه و فناوري و راهبردهاي مديريت به تعيين اولويت اهميت هر يک از اين عوامل در حيطه اداره کل مورد نظر پرداخته است .
در کشور ما نيز، تجربه حاصل از پياده سازي انواع سامانه هاي مديريت دانش ، تصديق کننده اين واقعيت است که ابزار، آموزش ، اصلاح ساختار و غيره هيچ يک به تنهايي نميتواند مشکلات سازمان را، چه دربارٔە بحث سازمان يادگيرنده و چه در ديگر زمينه ها حل کند و بايد "راهکاري جامع " و اثربخش براي حل اين مشکلات در سازمانها اجرا شود.
اين کسري بودجه در سال تحصيلي ١٣٩٩ ـ ١٣٩٨ به بيش از ٤٥٠٠٠ ميليارد تومان براورد شده است در حالي که ٩٤% بودجه آموزش و پرورش ايران فقط صرف حقوق ماهانه کارکنان ميشود (اقتباس از روزنامه اقتصاد آنلاين ، ١٣٩٧٢) مشخص است در چنين سازمان پيچيده اي که با مشکلات بزرگ مالي نيز دست به گريبان است و از سويي به مديريت دانش نيز نياز دارد، اگر بتوان با شناخت مؤثرترين عواملي که در پياده سازي موفق اشتراک دانش سازماني از شکست طرح جلوگيري کرد، کمک شاياني خواهد بود.
اگرچه زمان نسبتا زيادي از شناسايي مفهوم مديريت دانش به عنوان ابزار حياتي در سازمانها ميگذرد، اخيرا مديران آموزشي و معلمان با توسعه فناوري اطلاعات بويژه با شعار هوشمندسازي مدارس و کلاسها، که در آموزش و پرورش در حال اجراييشدن است ، شروع به شناسايي روشهاي به کارگيري سامانه هاي اطلاعاتي به منظور ايجاد محيط ياددهي ـ يادگيري اثربخش کرده اند.