خلاصة:
دیوبندیه و سلفیه دو جریان مذهبی هستند که با هم اختلاف اساسی دارند. یکی از موارد اختلافی بین این دو جریان که تبعات فراوانی می تواند بر آن مترتب شود، معنا و مفهوم اسلام و ایمان از دیدگاه این دو گروه است. در این مقاله سعی شده که با روش تحلیلی _ توصیفی، اسلام و ایمان از منظر دیوبندیه و سلفیه بررسی شود و اشتراکات و افتراقات آنها تبیین گردد. در این مقاله مشخص می شود که دیوبندیه به پیروی از حنفیه و ماتریدیه، ورود در اسلام را به شهادتین یا هر چیزی که نشان دهنده اسلام یک فرد باشد بیان می کند و ورود به ایمان را تصدیق و اعتقاد قلبی میداند؛ همچنین اسلام ظاهری مثبت احکام دنیوی می شود و ایمان را به حداقلی و حداکثری تقسیم می کنند. در ایمان حداقلی، صرف باور قلبی کفایت می کند و عمل در آن دخیل نیست؛ اما ایمان حداکثری، ایمانی است که به وسیله عمل شدت و ضعف می یابد. سلفیه در اسلام اختلافی با دیوبندیه نداشته و صرف اقرار زبانی را برای اسلام کافی می داند؛ اما در ایمان، مقابل دیوبندیه و حتی اهل سنت قرار می گیرد؛ زیرا در ایمان حداقلی، تصدیق را بهتنهایی کافی ندانسته و عمل را نیز در ایمان شرط می دانند و دایره ایمان را کوچک جلوه می دهند؛ اما با بررسی قرآن و سنت قطعی میتوان فهمید که سلفیه مخالف شریعت عمل کرده و فهم ناصحیحی از ایمان ارائه می کنند. خداوند در آیه 14 سوره حجرات، اسلام را به معنای پذیرش ظاهری و ایمان را پذیرش و تصدیق قلبی معرفی کرده و در ایمان هیچ اشاره ای به عمل ندارد. در ضمن، اشاره به این نکته ضروری است که شیعه نیز مانند دیوبندیه و اهل سنت برخلاف سلفیه معتقدند که عمل داخل در دایره ایمان نیست؛ بلکه تنها در شدت و ضعف ایمان دخیل است و هر شخصی همراه اقرار لسانی بر پذیرش دین اسلام، اعتقاد قلبی را ضمیمه کند، داخل در دایره ایمان است.
ملخص الجهاز:
صالح فوزان یکی از سلفیهای معاصر نیز به حدیث جبرئیل و آیه چهاردهم سوره حجرات استناد کرده و اسلام را انقیاد ظاهری در مقابل ایمان قرار میدهد؛ در نتیجه اسلام از نظر سلفیها یعنی انجام اعمال ظاهری که نشان دهد فرد دین حضرت محمد6 را پذیرفته و این پذیرش خواه لسانی باشد، خواه جوارحی.
صحابه و تابعین اجماع دارند که باید با شخص گناهکار به احسان برخورد کرد و تأکید دارند، هرکسی ذرهای در قلبش ایمان داشته باشد در جهنم برای همیشه باقی نمیماند؛ اما در اینکه بگوییم وقتی بخشی از ایمان برود تمام ایمان نیز میرود، صحیح نیست و بدعت در معنای ایمان موجب انحراف خوارج، معتزله و مرجئه بود؛ اما روایات پیامبر اکرم6 و صحابه دلالت بر این دارد که وقتی مقداری از ایمان برود، ایمان کاملا از بین نمیرود و به همین دلیل جمهور اهل سنت و محدثین قائل به زیاد و کم شدن ایمان هستند.
رابطه اسلام و ایمان در رابطه با موضوع ایمان و اسلام از نگاه سلفیه باید گفت آنها معتقدند: در صورتیکه ایمان و اسلام را مستقل از هم در نظر بگیریم، رابطه تساوی دارند و هرکدام شامل دیگری نیز میشوند؛ اما اگر ایمان و اسلام همراه هم ذکر شوند، اسلام یعنی اعمال ظاهری که نشان از اسلام فرد باشد، مانند شهادتین یا نماز؛ اما ایمان یعنی اعمال باطنی که نیاز به تصدیق دارد، ولی تصدیق بدون عمل، ایمان نیست؛ پس عمل هم در ایمان شرط است.
آنها معتقدند در ایمان حداقلی، تصدیق بهتنهایی کفایت نمیکند و باید عمل نیز باشد؛ اما با بررسی در قرآن و سنت میتوان فهمید که سلفیه مخالف دین عمل کرده و فهم ناصحیحی همانند خوارج از اسلام و ایمان ارائه میکنند.