ملخص الجهاز:
ارتباط بین حوزه و دانشگاه برای تولد انسانی است که نه مثل روشنفکر غربزده فکر کند و نه بهکلّی از عقل مدرن بگریزد و این امر بسیار حساسی است که با ظهور انقلاب اسلامی میتوان در باره آن اندیشید.
رهبر معظم انقلاب روي اين نکته تأکید دارند که اگر قرار است در مقابل جبهههاي استکباري بایستیم، بايد برنامه داشته باشيم و کارمان هدايت شده باشد و اين هم ممکن نیست مگر با تشکيل جبههای که تعریفی خاص از خود داشته داشته باشد، تعریفی که جمع بین ساحت دانشگاه و حوزه باشد و هر کدام ساحت دیگری را بفهمند، بی آنکه یک دیگر را نفی کند.
بازگشت تفکر به جامعه در اين تاريخ باید چگونه به صحنه بياييم که تفکر به معناي واقعي آن به جامعه برگردد و از جدالهاي سياسي و فرقهاي و حرصهاي دنيايي آزاد شويم؟ در حال حاضر بسیاری از جريانهاي فکري در حوزه و دانشگاه، ورای حوادث موسمی، به تاريخي که انقلاب اسلامي بايد در آن قرار گيرد، فکر و ضرورت ارتباط حوزه و دانشگاه را به عنوان یک نیاز درک نمیکنند.
دو نکته مهم را باید همواره در نظر داشت: يکي تفکري که بايد ذيل آن قرار بگيريم، مثل سيره حضرت امام خميني و راههاي مدنظر رهبر معظم انقلاب و ديگر اینکه انقلاب اسلامي يک حقيقت وجودي است که در عین حال که همواره با آن روبهرو هستيم، نميتوانيم تعريف مشخصي از آن را ارائه بدهیم و حوزه و دانشگاه هر کدام با چهرهای از آن حقیقت روبهرو هستند و به حکم «المؤمن مرآت المؤمن» هر کدام میتوانند برای دیگری آینه شوند و خود را در آئینه دیگری ببینند.