خلاصة:
پژوهش حاضر به بررسی نقش مردم در اندیشه سیاسی جنبش اخوانالمسلمین میپردازد. کانون مرکزی جریان ریشهدار اخوانالمسلمین با شعبات مختلف و قدمتی نزدیک به یک قرن، در کشور مصر قرار دارد. این کشور از دیرباز مهد شکلگیری جریانها و گروههای اسلامگرا بوده است. از طرفی اخوانالمسلمین بهعنوان یک جریان معتدل سنی مذهب با سازماندهی منسجم و توان گفتمانی بالا، امکان جذب نخبگان جهان اسلام را دارد. تاکنون جنبش اخوانالمسلمین با پشت سر گذاشتن فراز و نشیبهای بسیار که متأخرترین آنها رویدادهای انقلاب ژانویه 2011 و حوادث پس از آن است. تحولات مهمی در حوزههای اندیشهای، سازمانی و فعالیتی بهخود دیده است. بهنوعی که مهمترین این دگرگونی در حوزه اندیشه سیاسی این جریان است. . بر این اساس مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، در پی پاسخ یه این سوال است که آیا مردم در منظومه اندیشهای بنیانگذران و متفکران اخوانالمسلمین نقش فعال و محوری دارند یا نقش حاشیهای و غیرفعال را دارا میباشند؟ یافتههای پژوهش نشان دهنده آن است که همزمان با تحولات سیاسی - اجتماعی، اهمیت یافتن نقش مردم در تصمیمگیریهای حاکمیتی و افزایش سهم دموکراسیهای انتخاباتی در جهان معاصر، تحولاتی در مبانی اندیشه سیاسی رهبران اخوان از شیخ «حسن البنا» تا «یوسف قرضاوی» به وقوع پیوسته است که زمینه را برای نقش پررنگتر مردم در اندیشه سیاسی اخوان فراهم آورده است. این تحولات بهگونهای است که برخی از آنها با دیدگاه اولیه رهبران اخوان در تقابل و تضاد قرار دارد. در نتیجه جایگاه مردم در اندیشه سیاسی اخوانالمسلمین در زمینههایی مانند ایفای نقش در حاکمیت، تأکید بر حاکمیت اصل شورا، لزوم مشارکت در انتخابات، آزادی فعالیتهای سیاسی و تحزب، رعایت حقوق و آزادیهای اجتماعی - مدنی، داشتن حق انتقاد و اعتراض و زمینههای دیگری که باعث ایجاد نقش محوری برای مردم شده است؛ ارتقاء یافته است.
ملخص الجهاز:
بر اين اساس در پژوهش حاضر به بررسـي نقش مردم به عنوان مهم ترين رکن دموکراسـي دنيـاي معاصـر در چـارچوب انديشـه سياسـي جنـبش اخوان المسلمين ميپردازيم و به دنبال پاسخ به اين پرسش هستيم که آيا مـردم در منظومـه انديشـه اي اخوان به عنوان بازيگران اصلي محسوب ميشوند يا اين که ذيل ساير ارکان ، نقش فرعي ايفاء ميکنند؟ بدين ترتيب ابتدا در مباني نظري تحقيق نظام انديشه اي جمعيت اخـوان المسـلمين را بـر اسـاس سـه رهيافت اجتماعي، سياسي و اقتصادي تحليل کرده ، آن گـاه سـاختار سـازماني، اصـول و اهـداف ايـن جريان مورد بررسي قرار ميگيرد و پس از آن يافته هاي تحقيق را در قالب بدنه اصلي با تأکيد بر نقش مردم در انديشه سياسي اخوان المسلمين بر اساس داده هاي حاصل مورد ارزيابي قرار ميگيرد.
بنابراين ميتوان مهم ترين آثار مرتبط با محوريت پژوهش حاضر را به طور خلاصـه ايـن گونـه معرفـي کرد: از بين کتاب هاي مختلف با محوريت جنبش اخوان المسلمين ميتوان به کتاب «الاخوان المسلمون ، کبري الحرکات الاسلاميه المعاصـره » (٥٦-١٩٥٥م ) نوشـته اسـحاق موسـيالحسـيني اشـاره کـرد کـه نويسنده با دقت نظر به تحليل ريشه هاي اصولي و پنداشـت هـاي جنـبش اخـوان المسـلمين در دوران تأسيس و شکوفايي فعاليت اين جمعيت در جهان عرب ميپردازد.
وظايف اوليالأمر يا شورا در دو مورد اصلي زير قرار دارد: - نظارت بر حکومت در راستاي اجراي شريعت ؛ - اجتهاد در قانون گذاري در راستاي پاسخ گويي به نيازهاي روز؛ از طرفي اخوان المسلمين دموکراسي غربي را قبول ندارند و اگر گفته شود که دموکراسي به معناي آن است که منبع حاکميت در جامعه سياسي «ملت » باشد، ميگوينـد کـه اسـلام بـزرگ تـرين مکتـب آرماني است که براي «اراده ملت » احترام قائل شده است ؛ ولي با اين شرط که اين اراده با قانون الهـي تضاد نداشته باشد.